امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-03
اشتراک گذاری:

‌پاسخ به شائبه‌هایی که پیامبر(ص) را اهل جنگ معرفی می‌کند

حجت‌الاسلام شیرزاد، از پژوهشگران قرآنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم درباره ریشه اتهاماتی که پیامبر(ص) را اهل جنگ معرفی می‌کند، گفت: اصل اسلام بر اساس صلح و آشتی است. جنگ نوعی درمان و در مواقعی برای جلوگیری از اقدامات تخریبگر جامعه است.

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست تخصصی «پیامبر اکرم(ص) منادی صلح و آشتی» از مجموعه نشست‌های تخصصی فصل پاییز رویداد فرهنگی ـ هنری چهار فصل قرآنی که سومین نشست این مجموعه نیز محسوب می‌شود، شب گذشته، نهم آذرماه، به همت معاونت ترویج و توسعه سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور و مشارکت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حسن شیرزاد، از پژوهشگران قرآنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد. وی در ابتدای سخنانش به توضیحی درباره جایگاه وحدت، صلح و آشتی در سیره پیامبر(ص) پرداخت. در ادامه متن صحبت‌های این پژوهشگر قرآنی را با خبرنگار ایکنا می‌خوانید.

ایکنا ـ محور بحث پیامبر اکرم(ص) منادی صلح و آشتی است. در آثارمان و سخنرانی‌هایی که ارائه می‌شود روی این موضوع خیلی تأکید داریم ولی متأسفانه امروز به خصوص در فضای مجازی شاهد هستیم که شبهه‌افکنی‌های زیادی مبنی بر اینکه پیامبر(ص) را خشونت‌طلب و اهل جنگ معرفی کنند صورت می‌گیرد و می‌خواهند چهره مخدوشی را از ایشان و آن وجود مقدس و گرامی و دین اسلام ارائه کنند تا اقبال جهانیان نسبت به این دین کمتر شود. ما اگر مدعی هستیم که پیامبر اکرم(ص) منادی صلح هستند چه استناداتی داریم؟

شیرزاد: پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) سرور و آقای همه پیامبران است و مکتب و آیین او که در واقع عصاره همه محتویات ادیان گذشته است به عنوان دین جاودانه قرار گرفته است، خداوند متعال در آیات مختلف سیمای پیغمبر(ص) را توصیف فرموده و این توصیفاتی که برای پیامبر(ص) در قرآن شده و فرمایشاتی که از پیامبر(ص) بیان شده نشان‌دهنده آن است که پیامبر(ص) از آغاز رسالت به بعد تا زمانی که حیات داشتند دغدغه صلح، آشتی و آرامش برای جامعه داشتند، نه تنها آرامش جامعه ایمانی، پیامبر(ص) تمام تلاشش بر این بود که جنگ‌ها و نزاع‌هایی که بین مشرکان و قبایل یهود و اهل کتاب اتفاق افتاده را تبدیل به صلح و آشتی کند و معاهداتی را برقرار کرده است.

به نمونه‌هایی از آیات که پیامبر(ص) را معرفی می‌کند و در ضدیت با ادعاهایی است که افراد ناآگاه یا غرض‌ورز یا لجاجت‌باز یا کسانی که به نحوی تعصبات جاهلانه دارند هستند اشاره می‌کنم، این آیات می‌تواند به نحوی پاسخگو باشد که پیغمبر(ص) پیامبری رحمة‌للعالمین است، پیغمبری که اساس رسالت را بر صلح قرار داده و شایسته است که به بخشی از آن‌ آیات اشاره کنیم.

«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا؛ بگو اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم» (اعراف/۱۵۸)، این آیه بیانگر آن است که پیامبر(ص) برای همه بشریت آمده است. پیامبری که برای همه بشریت آمده چه خصوصیاتی باید داشته باشد تا بتواند در انجام رسالت موفقیت کسب کند، یکی از چیزهایی که در همه امور و موفقیت‌ها تأثیرگذار است، اخلاق نیکو و ارزشمند است، پروردگار متعال که آگاهی کامل از صفات و ویژگی‌های پیغمبر دارد، پیامبر گرامی‌اش را چنین معرفی می‌کند «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و راستى كه تو را خويى والاست»، (قلم/۴) آنچه که در ارتباطات جامعه بشری حرف اول را می زند، اخلاق است، اگر فرد همه سرمایه‌ها و قدرت‌ها را داشته و بخواهد تأثیرگذار باشد و دیگران از او الگوپذیر باشند و حرف‌های او را گوش کنند و او را در مسیر زندگی مد نظر قرار دهند باید اخلاق نیکو داشته باشد، خداوند فرمود خلق عظیم، یعنی مجموعه خلقیاتی که انسان‌ها در روابط با یکدیگر احتیاج دارند. پیامبر اکرم(ص) به چنین خلقی آراسته بودند.

در آیات دیگری پیامبر خدا اینطور معرفی می‌شود «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم»، (انبیا/۱۰۷)، بهترین معرف پیامبر(ص) خداوند متعال است، خداوندی که خالق همه ماست، خداوندی که آگاهی‌های لازم را به جزئیات بشر دارد و آگاهی‌های همه‌جانبه نسبت به خلقیات پیغمبر(ص) را هم دارد، ببینید پیغمبر خود را چطور معرفی می‌کند، «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» نفرمود برای جامعه ایمانی، نفرمود برای اهل مکه یا مدینه، نفرمود برای گروه عرب یا عجم، فرمود «رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ».

در آیه دیگری به نحوی رحمت خودش را بیشتر بیان می‌کند «مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى؛ قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج افتى»، (طه/۲) پیغمبر آنقدر دلش و وضعیت روحی و روانی‌اش برای هدایت افراد جامعه می‌‌سوخت و ناراحت بود که واقعاً نزدیک بود حالت بدی به او دست بدهد، که خداوند فرمود ما قرآن را فرستادیم و محور و کارت بر اساس قرآن باشد، خودت را اینقدر اذیت نکن، اینقدر دلسوزی نکن، چرا؟ چون مدام غصه می‌خوری، این ناراحتی‌ها را می دید برایش ناگوار بود.

در جای دیگر که پیامبر(ص) را در چند جمله معرفی کرده است که خیلی زیبا و جالب است، در سوره توبه آیه ۱۲۸ می‌فرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است»، شما پیروان مکتب اسلام باید واقعاً افتخار و خداوند متعال را شکر کنید که پیروی چنین مکتب و چنین رهبری هستیم، خداوند متعال در تعبیر از آثار پیغمبر(ص) چه زیبا معرفی می‌کند، مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ» یعنی پیامبر(ص) منحصر به قوم عرب نیست، از نژاد بشریت و انسانیت است، این آدم برای همه بشریت است. این رسول چیزی جدا بافته از شما هم نیست، همان طور که شما در زندگی احتیاجاتی دارید او هم احتیاجاتی دارد، از طبقات خود شماست، زبان شما را متوجه می‌شود، نیازهای شما را می‌داند درد و رنج‌های شما را می‌داند، اما این پیغمبر، انسانی و رهبری است «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ»، واقعاً بلاها، ناگواری‌ها، ضلالت‌ها و انحرافاتی که از شما می‌بیند بسیار برایش سخت و ناگوار است، «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ»، بسیار تلاش می‌کند لحظه به لحظه با همه وجود، اصلاً احساس آرامش نمی‌کند و همه‌اش در اثر دلسوزی و نگرانی و دغدغه‌ای که دارد، همه زمینه‌ها را فراهم می‌کند که شما هدایت شوید و با خدا ارتباط برقرار کنید. به خدا روی بیاورید و با خدا پیوند برقرار کنید، «بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» به آن‌هایی که آمدند و به دین و رسالت پیغمبر(ص) ایمان آوردند رحمت دارد، از این جهت است که خداوند در بعضی از آیات در خطاب به بشریت می‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست»، ای بشر تو دنبال چه هستی؟ اگر تو در همه زمینه‌ها دنبال الگو هستی، در مورد نوع لباست، ساخت منزلت، امکانات و اوضاع و احوال معیشت دنبال الگو هستی، در مسیر و سبک زندگی‌ات بهترین الگوی تو، الگویی نیکو و ارزشمند که در واقع با فطرت و نهاد تو هماهنگ باشد و آمیختگی داشته باشد پیامبر(ص) است، «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».

ایکنا ـ چون خودمان مؤمن به پیامبر(ص) و دوستدار و عاشق آن حضرت هستیم واقعاً خود را پیرو آن حضرت هم می‌دانیم و با همه وجود اعتقاد داریم که ایشان منادی صلح و آشتی بودند، منش، اخلاق و رفتارشان، منتهی چه کنیم که در فضای تبلیغات سنگینی که علیه اسلام است. دشمنان تلاش می‌کنند با یکسری استنادات سستی اتهاماتی را علیه اسلام و پیامبر(ص) مطرح کنند، فکر می‌کنید که ریشه این اتهامات و اهدافی که پیامبر(ص) را اهل جنگ معرفی می‌کنند چیست؟

شیرزاد: در جواب این سؤال می‌توان اینگونه پاسخ داد؛ ممکن است عده‌ای از افراد و اشخاصی که چنین اتهامی را به وجود پیامبر(ص) می‌زنند در اثر ناآگاهی باشد و اینکه وقت نگذاشتند که سیره پیامبر(ص) را در طول ۲۳ سال ببینند و مطالعه کنند، حداقل کتاب‌هایی را که از خود هم‌کیشان خودشان نوشته شده ببینند که پیغمبر(ص) در رفتار با دشمنان و در رفتار با امت خودش از آغاز رسالت تا پایان عمرش چه دغدغه‌ها و چه توصیه‌هایی داشته است.

در روایات ما آمده است که پیغمبر(ص) فرموده که «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، من برانگیخته شدم که اخلاق جامعه را به سطح بالا ببرم و ارتقا بدهم، یکی از شاخصه‌ها و مصادیق مهم اخلاق، صلح‌طلبی است کسی که اهل جنگ است و دعوا و نزاع و … باشد اصلاً با این روحیه و هدف سازگاری ندارد، لذا پیامبر(ص) هم در مقام گفتار و هم در مقام عمل به آنچه که گفته عمل کرده و در مسیر آنچه که رسالت برایش مأموریت داده است به درستی حرکت کرده است، لذا در بعضی از روایات پیامبر می‌فرماید: «أفضَلُ الصَّدَقَةِ إصلاحُ ذاتِ البَينِ» بهترین صدقه بهترین کار نیکی که بخواهید نسبت به دیگران انجام دهید، اصلاح بین مردم است، اینجا هم قید مسلمانی نیاورده است، این نگرش پیغمبر(ص) را ببینید چقدر نگرش عام و عمومی است و گستردگی دارد، در بعضی از جاها می‌فرماید که «إن الله أحب الكذب في الصلاح وأبغض الصدق فی الفساد» یعنی آنچنان صلح و آشتی در جامعه بشریت اهمیت دارد که پیغمبر خدا می‌فرماید برای تحقق صلح و آشتی تو می‌توانی دروغ بگویی و از صداقتی که موجب فساد می‌شود پرهیز کنی.

ایکنا ـ تنها جایی که به لحاظ فقهی هم دروغ را مجاز شمرده‌اند، جایی است که بشود اصلاح ذات بین کرد.

شیرزاد: همینطور است، فقهای ما هم این بحث را مطرح کرده‌اند و شیخ انصاری هم در بحث مکاسب محرمه نکاتی را مطرح کرده‌اند، در روایتی دیگر است که پیغمبر خدا فرمودند: «مَنْ مَشى فى صُلْحٍ بَيْنَ اثْنَينِ صَلّى عَلَيْهِ مَلائِكَةُ اللّه ِ حَتّى يَرْجِعَ وَ اُعْطىَ ثَوابَ لَيْلَةِ القَدرِ» چه روایت عجیب و ارزشمندی است، کسی که برای صلح و آشتی بین دو نفر گام برمی‌دارد، درود و سلام و صلوات فرشتگان خداوند متعال شامل حالش می‌شود تا این کارش انجام بگیرد و تا زمانی که در این مرحله گام برمی‌دارد از صلوات و درود و رحمت فرشتگان الهی بهره‌‌مند است.

در جایی فرموده‌اند که «صَدَقَةُ اللّسانِ اَلوَساطَةُ بینَ الناسِ والسَّعیُ فیما یكون سبباً لِإِطفاءِ النّائِرةَ أو اِصلاحٌ بَینَ النّاسِ»، خدا به ما زبان داده، این زبان چقدر نعمت بزرگی است، بخشی از اموال را صدقه می‌دهیم و انفاق می‌کنیم، اما زبان صدقه ندارد؟ هر چی دلمان خواست بگوییم؟ نه، پیغمبر می‌فرماید یکی از بهترین جاهای صدقه زبان و قدردانی از لطف و فضل الهی این است که انسان بین مردم وساطت کند، مشکلاتشان را حل کند، گره‌ها و عقده‌ها را بگشاید و تلاش کند اگر بناست آتشی از جنگ و نزاع و کینه به وجود بیاید، آن را خاموش و صلح و آشتی را برقرار کند، این چنین پیغمبری را اصلاً امکان دارد کسی در تخیلات خودش بگنجاند که در مسیر جنگ و ستیزه‌طلبی باشد؟ حالا ما شواهد تاریخی زیادی در این زمینه داریم که پیغمبر(ص) از همان آغاز ورود به یثرب و تا پایان عمر خود چه صلح‌هایی را به وجود آورد، و چه آشتی‌هایی بین قبایل گوناگون از مشرکان یهود پدید آورد و بعضی از صلح‌ها و آشتی‌ها در زمینه‌های اقتصادی به خاطر اینکه جلوگیری از جنگ و دعوا و کدورت‌ها شود پدید آورد، این خیلی بی‌انصافی و دور از انسانیت است که شخصیت بزرگی مثل پیامبر(ص) با این همه آراستگی‌های انسانیت که همیشه به‌روز بودن پیغمبر را می‌رساند و همیشه کارآمد بودن سیره پیغمبر(ص) را در مسیر زندگی نشان می‌دهد و همیشه نیاز جامعه بشری به وجود چنین رهبری با این خصوصیات را می‌رساند که بیاییم او را متهم به اتهامات واهی، بی‌اساس و بی‌دلیل کنیم.

ایکنا: اگر مطالبی را هم آن‌ها مورد استناد قرار می‌دهند قطعاً ممکن است تاریخی باشد که بدون پشتوانه است و روایاتی باشد که نمی‌شود روی اعتبار آن خیلی حساب باز کرد و این مخاطبان باید باشند که هر روایت و مطلب تاریخی را بدون اینکه واقعاً استناد آن را بررسی کنند نپذیرند مخصوصاً مخاطبان فضای مجازی که ممکن است خیلی‌ها اهل مطالعه و کتاب هم نباشند ولی نباید هر مطلبی که در مورد بزرگان دین مطرح می‌شود، بدون تحقیق قبول کنند و بپذیرند.

شیرزاد: یکی از عوامل دیگری که می‌تواند سبب اتهام زدن چنین مطالبی به پیامبر(ص) شود احساس ترس دشمنان از گسترش اسلام است یا تعصبات بی‌جای آن‌ها نسبت به آنچه که به آن اعتقاد دارند، چون اگر بشر تعصبات بی‌جای خودش را کنار بگذارد و نسبت به منافع و ضررهایش بر اساس عقلانیت و حقانیت حرکت کند سعی می‌کند موضع‌گیری‌هایی که انجام می‌دهد موضع‌گیری‌های پخته و عقل‌پسند باشد نه اینکه هر چیزی که به زبان جاری شود بدون استناد بیان کند، اینهایی که چنین حرف‌هایی می‌زنند باید دلایل خیلی قوی داشته باشند. نمونه‌هایی از تلاش‌های پیغمبر(ص) درباره صلح که در تاریخ آمده و در کتاب‌ها مطرح شده است بیانگر دروغ بودن و ناروا بودن چنین اتهاماتی نسبت به پیامبر(ص) است.

ایکنا ـ جنگ‌هایی هم که پیغمبر(ص) در آن‌ها مشارکت کرده است، حتماً اشاره بفرمایید، عمدتاً جنبه دفاعی داشته و اگر هم جنگی بوده که آغازکننده بوده‌اند حتماً یک شیطنتی از سمت دشمنان صورت گرفته و بعد ایشان شروع کردند این را هم در ذیل بحث دومتان توضیح بفرمایید.

شیرزاد: نکته بسیار قابل توجهی و ارزشمندی است، آنچه که واقعاً مورخان ما و صاحب‌نظران با انصاف در سیره پیغمبر(ص) برآورد می‌کنند همین است و حقش هم همین است که عمده جنگ‌ها و همه جنگ‌ها جنبه دفاعی داشته و آغازگر نبوده، ببینید که ادعاهایی که نسبت به پیامبر(ص) مطرح می‌شود و گاهی اوقات به دین اسلام هم نسبت داده می‌شود چقدر بی‌اساس است، در کتاب تاریخ المغازی آمده پیغمبر(ص) در دومین سال حاکمیت خود در یثرب، سال دوم هجری، صلحی بین بنی ضمره و بنی مدلج به وجود آورده است، اینها کی هستند؟ اینها مشرکان هستند، مشکلی برای مسلمانان درست نکردند، تهدیدی برای اسلام نبودند، مشکلی داشتند و پیغمبر وساطت کرده و مشکلشان را حل کرده و بین آن‌ها صلح و آشتی به وجود آورده است.

می‌بینیم که پیغمبر(ص) بین یهودیان یثرب که در واقع چند گروه بودند صلح به وجود آورد و اینها واقعاً خیلی عجیب است، گروهی از این یهودیان از نظر نسبی تابع قبیله اوس و خزرج به شمار می‌رفتند، پیغمبر با اینها صلح کرد و زمینه‌های صلح را فراهم کرده و مشکلاتی که بین آن‌ها وجود داشته را حل کرده است، یا بین یهودیان یک قبیله و قبیله دیگر صلح ایجاد کرده، پیامبر(ص) در جنگ خندق به قبیله غطفان پیشنهاد صلح می‌دهد وقتی که پیامبر(ص) از همه طرف محاصره شده بود یکی از قبیله‌هایی که همکاری می‌کرد غطفان بود، پیامبر(ص) برای اینکه بتواند آتش جنگ را خاموش کند، با این قبیله پیمان می‌بندد، معنا و مفهموم این چیست؟ در ظاهر آدم اینطور احساس می‌کند که در اوایل کار پایه‌های حکومت پیامبر(ص) محکم نبوده که چنین کاری کرده است، بعد چه؟ چرا در صلح حدیبه چنین چیزی به وجود آمد، یکی از بهترین صلح‌هایی که پیامبر(ص) انجام داد این صلح است، باز هم شاید عده‌ای این اشکال را مطرح کنند که پایه‌های حکومت پیامبر(ص) هنوز متزلزل است و ریشه ندوانده است، اما شما ببینید پیامبر(ص) در فتح مکه با سردمدار کفر که در جنگ‌های مختلف تأثیرگذار و نقش‌آفرین بود و رهبری می‌کرده مانند ابوسفیان چه برخوردی کرد؟ در برابر شعار مسلمانان «أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَلْحَمَةِ» فرمود این شعار را ندهید بگویید «أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَرْحَمَةِ»، این جلوه رحمت پیامبر(ص) است که همان تظاهری که ابوسفیان در پذیرش اسلام دارد را قبول کرد، همسر جگرخوارش را بخشید، قاتل عموی خودش حمزه را بخشید، معنایش چیست؟ تعصب به پیامبر(ص) به عنوان یک پیغمبر نداریم ولی تعصب به حقانیت پیامبر(ص) داریم، تعصب به شخصیتی که واقعاً از همه جهت معصوم است و هیچ کاری و رفتاری را بدون توجه به حق و بدون هماهنگی با حق و دستورات الهی انجام نمی‌دهد، آدم می‌بیند که این نسبت‌ها نسبت‌های ناروایی است که به هیچ وجه نمی‌تواند قابل پذیرش باشد.

ایکنا ـ اگر اختصاصاتی هم برای پیامبر(ص) است که ممکن است آن‌ها دستاویزی برای سوء‌استفاده تبلیغی دشمنان باشد حتماً مستند و به تگیه‌گاه و پشتوانه قرآن کریم هست، بعضی‌ها از بحث زنان متعدد برای پیامبر(ص) سوء استفاده و آن را به عنوان یک نقطه ضعف مطرح می‌کنند یا مسائلی از این دست، اینها قطعاً دستور الهی بوده و توجیه منطقی پشت آن است، در بخش پایانی صحبتمان به این موضوع بپردازیم که در دنیای امروز خیلی‌ها مدعی صلح و آشتی هستند و حتی لشکرکشی می‌کنند برای اینکه ما می‌خواهیم برویم در فلان منطقه و آنجا می‌خواهیم امنیت و صلح برقرار کنیم، یک جوان امروزی چطور می‌تواند تشخیص بدهد که واقعاً ملاک حقانیت این ادعاها چیست؟

شیرزاد: سؤالی که حضرتعالی مطرح کردید سؤال به جایی است، آنکه فرمودید پیامبر(ص) همسران متعدد داشت، در زمان عصر زندگی پیامبر(ص) داشتن همسران متعدد چیز عادی و مرسومی بوده است، دون شأن پیامبر(ص) نبود که چنین کاری را انجام دهد و برخلاف عرف نبود، پیامبر(ص) در آغاز زندگی با شخصیتی ازدواج می‌کند که اختلاف سنی دارد در واقع پیامبر(ص) در ازدواج با افراد دنبال شایستگی‌ها بوده و از طرفی هم در بین قبایل عرب رسم بر این بوده که گاهی اوقات ازدواج زمینه الفت و پیوندها را برقرار می‌کرده، پیامبر(ص) از این موقعیت استفاده کرده است، بعضی از همسران پیامبر(ص) زنان ناشناخته‌ای هستند، بعضی از همسرانش زنان بیوه هستند، پیامبر(ص) شخصیتی است که تمام اوقاتش را منزه و مرتب است و بسیار بخش جزئی از زندگی خودش را در مسیر خانواده و همسر قرار داده است، گاهی از اوقات همان اوقات خانواده را نیز در مسیر هدایت مردم و حل مشکلات آن‌ها مصرف می‌کرد، پیامبری که در زمانی می‌زیست که تعدد ازدواج یک امر عادی بود، و پیامبری که در ازدواج صرفاً دنبال خوش‌چهره‌ها و خوش‌نام‌ها و … نبوده و می‌بینیم که زنان گوناگون پیامبر(ص) از قبایل گوناگون از خانواده‌های گوناگون بودند، لذا حرف‌هایی که نسبت به پیامبر(ص) زده می‌شود، به این شخصیت بی‌نظیر تاریخ که سرور همه پیامبران است باید خیلی با احتیاط، با پختگی و با مستندات باشد، هر اقدامی که از آن حضرت سر زده و در تاریخ نقل شده یقین داشته باشیم که دلایل عقلی و منطقی دارد که می‌تواند انسان را قانع کند، اگر دنبال حق و حقانیت باشیم.

نکته‌ای که می‌خواستم آن را برای تکمیل بحث مطرح کنم این است که آیا واقعاً اسلام دین جنگ است یا دین صلح، یا به تعبیر شهید مطهری آیا زندگی انسان‌ها تنازع بقاست؟ دیدگاهی را عده‌ای از افراد گوناگون مطرح می‌کنند مثل محمد فرید وجدی که جنگ از ضرورت‌های اسلام است، شهید مطهری به اینها جواب خیلی عالی می‌دهد، عده‌ای از کشیشان، مسیحیان و سردمداران و رهبران مسیحی ادعای صلح مطلق دارند که اصلاً مخالف جنگ هستیم، آدم باید در این نوع حرف زدن‌ها آنچه که منطق اقتضا می‌کند و پذیرش عقل و عقلاست را بپذیرد.

اصل اسلام برای صلح و آشتی دادن است، جنگ در حقیقت یک نوع درمان و بعضی اوقات برای جلوگیری است نه اینکه بگوییم اسلام جنگ‌‌طلب است و همه سرمایه های منابع انسانی و مادی خودش را در این مسیر هزینه می‌کند، ولی باید این واقعیت را بپذیریم که عده‌ای در جامعه زندگی می‌کنند که از مستکبران و از سران سرمایه‌دار هستند و کسانی هستند که اصلاً نمی‌توانند حق را ببینند و کسانی هستند که نمی‌توانند ببینند مستضعفان رشد و به کمال دست پیدا کنند و به حکومت برسند، با هیچ زبانی هم اهل منطق نیستند که پذیرا باشند، همه راه‌ها برای اینها طی می‌شود که صلح کنند و اخلاق داشته باشند و در مسیر انسانیت باشند، ولی در مقام عمل به هیچ چیزی تن نمی‌دهند، به نظر شما چه نوع برخوردی با اینها باید کرد؟ باید اینها را بغل کرد و بوسید؟ یا با آن‌ها مبارزه کرد که مانع رشد جامعه هستند؟ اینها مانع آرامش جامعه هستند و در واقع اختلال‌آفرین در چرخ‌های اقتصاد و … هستند، نباید آن‌ها را برداشت؟ باید دفاع کنیم و بجنگیم، این جنگ، دفاع است، که خداوند متعال در بعضی از آیات از این جنگ‌ها که جنبه دفاعی دارد چه تعبیر زیبایی می‌کند، « وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا؛ و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمیکرد صومعه ‏ها و كليساها و كنيسه ‏ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى ‏شود سخت ويران مى ‏شد»، (حج/۴۰) خداوند این تعبیر را دارد که همه کلیساها و مساجد و کنیسه ها به برکت امنیت، آرامش، صلح، برقرار شده، آن کشیشی که در کلیسا کار می‌کند، آن رهبران مسیحیت که کار انجام می‌دهند، آن رهبران مسلمان که در مساجد کارشان را انجام می‌دهند و همه گروه‌ها، اگر امنیت نباشد و آسایش و صلح و آشتی نباشد واقعاً این امکان وجود دارد؟ خداوند متعال در آیه دیگری می‌فرماید: «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ؛ و اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمیکرد قطعا زمين تباه مى‏ گرديد»، (بقره/۲۵۱)، پس بنا بر این اسلام بر اساس صلح و آرامش و آشتی بنا نهاده شده است و جنگ را به عنوان دفاع برای خودش مقرر کرده است.

اما نکته دیگری که مطرح است کسانی که به عناوین گوناگون به پیامبر(ص) تهمت می‌زنند آیا واقعاً هیچ نگرشی شده که این جنگ جهانی را کی پدید آورده؟ چه عواملی باعث شد چنین جنگ‌‌هایی را پدید بیاورند؟ در جنگ جهانی اول ۲۰ میلیون انسان کشته شد، آیا غیر از طمع و جهان‌گشایی بوده است آیا غیر از ثروت‌اندوزی بوده، آیا غیر از این بوده که اسلحه‌هایشان را آزمایش کنند تا اسلحه‌های نو و جدید بفرستند و درآمد بالایی داشته باشند؟ اینها مسائلی است که آدم می‌بیند و تعجب می‌کند، در جنگ جهانی دوم ۵۲ میلیون در بعضی از آمارها مطرح شده که کشته شده‌اند، اینها بیان‌کننده چه مسائلی است؟ گاهی اواقت حتی بعد از جنگ جهانی دوم چه کارهایی کردند؟ مگر مردم الجزایر چه گناهی کردند که از طرف فرانسه این همه جنایت نسبت به آن‌ها صورت گرفت؟ به زن و مرد و پیر و زن باردار و نوزاد شیرخوار هم رحم نکردند، اینها انسان نبودند؟ بعد از جنگ جهانی اول خود همین سردمداران و دولت‌ها آمدند و مجمع بین‌الملل درست کردند آیا واقعاً هواها و هوس‌های آن‌ها توانسته جلوی جنگ را بگیرد که بعد جنگ جهانی دوم پدید نیاید و این همه تلفات و درد سر برای جامعه بشری درست نشود، اگر منصفانه و واقع‌بینانه به سیره پیامبر(ص) و آموز‌ه‌های دینی توجه کنیم این مطلب را به دقت در می‌یابیم که اسلام دین صلح و آشتی است و  پیغمبر خدا که پیغمبر رحمت است در عرصه‌های گوناگون رحمت خودش را نشان داد و از جلوه‌های مصادیق رحمت پیغمبر(ص) تلاش بی‌نظیر و خستگی‌ناپذیر حضرت در مسیر تحقق صلح و آشتی بین جامعه بشری بوده است.

ایکنا ـ همان طور که حجت‌الاسلام شیرزاد در فرمایشاتشان اشاره داشتند واقعاً بی‌انصافی است که بخواهیم مظهر صلح و مهربانی و رحمت پیامبر گرامی اسلام(ص) فردی خشونت طلب و اهل جنگ معرفی کنیم، به تبعیت از آن وجود مقدس، نظام اسلامی ما هم رهبر کبیر انقلاب و در ادامه هم رهبر انقلابمان در طول این چهار دهه شاهد هستیم که جمهوری اسلامی هیچ وقت آغازگر جنگ و ستیزه‌ای علیه ملت‌های دیگر نبوده و اگر هشت سال مقاومت وجود داشت، هشت سال در برابر جبهه استکبار و صدام بعثی ایستادگی و مقاومت کردیم جنبه دفاعی داشت و واقعاً بی‌انصافی است که بخواهیم اسلام را ضد صلح و خشونت‌طلب معرفی کنیم.

شیرزاد: لازم است از شخصیت بزرگ و سردار دل‌ها جناب سردار سلیمانی حرفی به میان بیاید، شما ببینید وقتی که تحلیل‌های خود آمریکایی‌ها و غربی‌ها را ببینید منشأ پیدایش داعشی‌ها خودشان بودند و آن‌ها چقدر رجزخوانی کردند که می‌خواهند ریشه داعشی‌ها را بزنند و صلح و آشتی و آرامش در جهان به وجود بیاورند، اما اینها در مقام عمل چه کار کردند؟

آن‌هایی که شعار خود را با عمل آمیخته کردند ایرانی بودند و آن کسی که نیروهای قوی و اهل عمل را فرستاد و رهبری کرد و به خواسته کشورهای اسلامی مثل عراق و سوریه پاسخ داد ایران بود و شخصیتی که خودش را آماده چنین فداکاری کرده بود سردار سلیمانی بود که خدا روح او و روح هم رزمش مهندس ابومهدی را هم شاد کند که چنین کارهای بزرگی انجام دادند و ایران توانست در مقام گفتار و عمل کاری کند که تمام توطئه‌های استکبار جهانی و هم‌پیمان‌های آن‌ها که می‌خواستند به یک شکلی جنگ‌ها را در جهان اسلام توسعه دهند ریشه‌کن کند و به نحوی نشان داده شد که ایران شعاری که می‌دهد و حرفی که می‌‌زند از اول انقلاب تا الان با صداقت است و پایبند به شعارها و تعهدات خودش است.

ایکنا ـ بحث مفصلی است منتهی چه کنیم که وقت تنگ است، ان‌شاءالله مطالبی که عرضه شد مورد پسند واقع شده باشد، شما را به خداوند می‌سپاریم و آرزوی خیر و برکت و خوبی برای همه شما داریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *