ظهر روز 95/1/21 بود. وقت نماز بود و من نماز ظهرم را شکسته خواندم. نمازم که تمام شد تکفیری ها شروع کردن به آتش تهیه ریختن روی جبهه ما .بمب های دست سازی که با کپسول مایع درست می کردند و حجم تخریب بالایی هم داشت و اسمش رو گذاشته بودند جهنمی.آتش تهیه شان که شروع شد، با خود گفتم نماز عصرم را بعد از فروکش کردن آتش می خوانم.بلند شدم که بروم برای سرکشی از خط که محمود از من پرسید:نماز عصرت را چرا نخواندی؟ گفتم فرصت هست الان وضعیت مناسب نیست! دستی به پشتم زد و با لبخند گفت: فکر می کنی آن خدایی که ما را آفریده نیاز دارد که تو نماز عصرت را نخوانی و بروی برای رهبری و هدایت عملیات؟! فکر می کنی اگر تو نباشی عملیات به خوبی انجام نمی گیرد؟ حرفهایش من رو به فکر فرو برد.ادامه داد: آن خدایی که ما را آفریده خودش رهبری این جنگ را بر عهده دارد و احتیاج نیست تو نمازت را به تاخیر بیندازی. برو نمازت را بخوان.
شادی ارواح مطهر شهدا ، امام شهدا و شهید عزیز محمود راد مهر صلوات
منبع:کتاب شهید عزیز به نقل از یکی از مسئولین وقت لشکر
دیدگاهتان را بنویسید