عفت خادمیپور، نویسنده جوان مشهدی در دومین کتاب خود، روایتگر داستانی است که آغازگر داستان آن جوان تحصیلکردهای در آمریکاست؛ کسی که پس از فرمان امام برای حضور در جبهه، درس، تحصیلات و موقعیت مناسب در این کشور را رها کرده، به ایران آمده و راهی جبهه میشود و در نهایت به شهادت میرسد.
داستان این رمان با شهادت به پایان نمیرسد بلکه آغازی میشود برای حضور استاد آمریکایی این شهید در ایران!
کتاب «پاشنهبلند در کافه» رمانی است که سعی کرده در عین سادگی و روان بودن نثر آن در قالب داستان، بر اساس آمار و اسناد بینالمللی، کارنامه چهلساله جمهوری اسلامی ایران را در موضوع عدالت اجتماعی، در مقایسه با دوره پهلوی و وضعیّت سایر کشورهای دنیا به چالش کشد و در این مسیر، مشکلات عجیب و غریبی را با منشأ موساد، سازمان مجاهدین خلق و … از سر میگذراند.
به بهانه انتشار این کتاب با عفت خادمیپور، نویسنده آن در ایکنا گفتوگو کردهایم.
برای شروع بفرمایید که اسم کتاب از کجا آمد؟
نقطه اوج رمان از نظر مکانی به کافهای مربوط میشود و «پاشنه بلند» هم مربوط به یکی از شخصیتهای داستان است، به همین دلیل عنوان رمان را «پاشنهبلند در کافه» انتخاب کردم.
چرا محور اصلی کتاب را عدالت اجتماعی انتخاب کردید؟
چند وقت بعد از انتشار کتابهایی همچون صعود چهل ساله، گام تمدنساز و … از سوی اندیشکده راهبردی سعداء بررسی کردیم و دیدیم این کتابها تخصصی است و مربوط به جلسات خاص میشود و اگر ما بخواهیم این کتاب را وارد گفتمان زندگی مردم کنیم، قاعدتاً نیاز است که کسی آن را برای مخاطب تبیین کند لذا تلاش کردیم کتاب را در قالبهای همه فهم، با ادبیات همه پسندتر و به زبان خود مردم درآوریم.
بر همین اساس تصمیم گرفتیم موضوعات مختلف این کتابها را در قالب رمان و داستان بنویسیم که من فصل عدالت اجتماعی را انتخاب کردم. موضوعی که اندیشکده سعداء در کتابها و پژوهشهای خود به آنها پرداخته بود.
رمان «پاشنهبلند در کافه» با هدف به چالش کشیدن عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی نگاشته شده است. در این داستان، خواستم علی رغم مشکلات ریشهداری که وجود دارد، پیشرفتها و امیدبخشی را بیشتر نشان دهم. نکتهای که در کنار انتقادات کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
سوژه و نام کتاب «پاشنه بلند در کافه» از کجا آمده است؟
زمانی که طرح ولایت میرفتم، استادمان در خاطراتش از یکی از دوستانش در مؤسسه امام خمینی(ره) میگفت. فردی آمریکایی که استاد دانشگاه تگزاس بود و با تأثیر شاگردش وارد ایران شده و در نهایت شیعه میشود. این شاگرد کسی نبوده جز «شهید اکبر ملکی نوجه دهی» که به دلیل فرمان امام(ره) برای حضور در جنگ، آمریکا و شرایط تحصیل در آنجا را رها کرده و به جبهه میرود.
این شهید بزرگوار در زمان تحصیل در دانشگاه تگزاس، چندین بار کتابهایی درباره اسلام و فلسفه اسلامی به استاد خود میدهد که استاد نسبت به آنها بیتوجه بوده و نمیخوانده تا اینکه شاگردش راهی ایران میشود و وقتی علت را جویا میشود، وی پاسخ میدهد پیشوای دینیمان گفته هر کسی میتواند، بیاید و در جنگ شرکت کند. این جمله نقطه آغازی میشود برای این استاد دانشگاه تا ببیند این چه دینی است که حرف یک رهبر باعث میشود کسی تمام خواستههایش در آمریکا را رها کرده و به کشورش برگردد.
این استاد دانشگاه بعد از بازگشت شاگردش، شروع میکند به خواندن کتابهایی که تا آن روز از شاگرد خود دریافت کرده ولی نگاهی به آنها نینداخته بود. این مسیر پای استاد را به ایران باز میکند ولی بعد از حضور در ایران، متوجه میشود که شاگردش شهید شده است. این استاد دانشگاه که بعد از مدتی مسلمان و شیعه میشود، کسی نیست جز «محمد لگنهاوزن» که در ادامه، از محضر علامه مصباح بهره برده و در مؤسسه امام خمینی (ره) مشغول به فعالیت میشود
برای نگارش این کتاب از چه منابعی استفاده کردید؟
من در اندیشکده سعداء عضو باشگاه نویسندگان بودم و از همان ابتدا با پژوهشها و کتابهای اندیشکده آشنایی داشتم ولی برای نگارش این کتاب نیاز بود هیچ سؤال بی پاسخی در ذهنم نمانده باشد زیرا تا وقتی برای من سؤالات حل نمیشد نباید دست به قلم شوم لذا سعی کردم پژوهشهای اندیشکده راهبردی سعداء و کتابهای اندیشکده را مطالعه کنم و هر زمانی هم که به پاسخ نمیرسیدم، با حاج آقای راجی (مدیر اندیشکده راهبردی سعداء) صحبت میکردم تا بتوانم به سؤالات ذهنی خود پاسخ دهم. حتی به کتابها و پژوهشهای دیگر مراجعه میکردم تا در حوزه عدالت اجتماعی، مسائل اقتصادی و برخوداری عمومی، فساد اقتصادی و .. برای من موضوع حل نشدهای باقی نمانده باشد زیرا اینگونه بهتر میتوانستم به سؤال مخاطب در رمانم پاسخ دهم. علاوه بر محتوای اصلی، درباره خرده محتواها نیز باید دستم پر میبود لذا ساعتها مطالعه کردم از جمله موضوعی مثل بهائیت.
لینک خرید کتاب:
https://soada.ir/shop/product/pashneboland_dar_kafe/
منبع: ایکنا
دیدگاهتان را بنویسید