ندیده ام به قبرت
نه سبزه و نه باغی
نه گنبد و ضریحی
نه شعله ی چراغی
تو مثل ماه تابان
همیشه خوب و پاکی
ولی غریب و تنها
میان گرد و خاکی
تو در مدینه خاکی
تو در مدینه هستی
نخورده روی قبرت
نه بوسه ای نه دستی
تو گریه های ما را
به روی چهره دیدی
صدای ناله ها را
به گوش خود شنیدی
نرفته ام «مدینه»
نرفته ام به آن جا
نکرده ام زیارت
امام دوّمم را
دیدگاهتان را بنویسید