امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-01
اشتراک گذاری:

شعر کاروان شور آور سروده محمد جوادزمانی ویژه ماه محرم

سایت جامع امین به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری و عزاداری سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و یاران با وفایش، ضمن عرض تسلیت،سروده ای از شاعر گرانقدر اهل بیت علیهم السلام جناب آقای محمد جواد زمانی آماده  کرده است که در ادامه در اختیار شما مخاطبین گرامی قرار می گیرد:

کاروان، کاروان شورآور
کاروان، اشتیاق، سرتاسر

همه در حالت سفر از خود
همه بی‌تاب چون نسیم سحر

همه دل‌باخته چو پروانه
همه بر پای شمع، خاکستر

پدران از تبار ابراهیم
مادران از قبیلهٔ هاجر

عارفانِ قبیلهٔ عرفات
شاعران عشیرهٔ مشعر…

سروهایی به قامت طوبی
چشمه‌هایی به پاکی کوثر

هم‌رکاب حماسه‌های عظیم
در گذر از هزار و یک معبر

در دل و جانِ كاروان اکنون
می‌تپد این نهیب، این باور:

نكند شوكران شود معروف!
نكند نردبان شود منكر!

مرحبا بر سلالهٔ زهرا
هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر»

می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر
وقت وصف عقیله شد آخر

در نزولش ز منبر ناقه
خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر

شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر
پای عباس، پلهٔ منبر

سرزمین، سرزمین گل‌ها بود
پهنهٔ عشق! وه چه پهناور!

شد پدیدار صحنه‌ای دیگر
کشتی نوح بود و موج خطر

ناگهان در هجوم باد خزان
كنده شد برگه‌هایی از دفتر!

کاش دستان باد می‌شد خشک
کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر!

كیست مردی كه می‌رود میدان
كه ندارد به جز خودش لشکر؟!

ترسم این داغ شعله‌ور گردد
مثل آتش که زیر خاکستر…

آه! از زین، روی زمین افتاد
پارهٔ جان احمد و حیدر

و زنی روی تل برای نبی
صحنه را می‌شود گزارش‌گر

كه ببین جای بوسه‌های شما
شده سرشار بوسهٔ خنجر!

می‌بَرَند از تن عزیز تو جان
می‌بُرَند از تن حسین تو سر

آن طرف صحنهٔ شگفتی هست
نه! بسی صحنه هست شرم‌آور

رفته از پای دختران خلخال!
رفته از دست مادران زیور!

كاروان می‌رود به كوفه و شام
کاروان می‌رود به مرز خطر

كاروان می‌رود ولی خالی‌ست
جای عباس و قاسم و اكبر

کاروان جاری است در تاریخ
کاروان باقی است تا محشر…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *