قیام مسلم و محاصرۀ کاخ ابن زیاد – نقشۀ ابن زیاد براى شکستن محاصره و خیانت اشراف
قیام مسلم و محاصرۀ کاخ ابن زیاد
چون خبر هانى به جانب مسلم رسید، امر کرد که در میان اصحاب خود ندا کنند که بیرون آیید از براى قتال. بىوفایان کوفه چون صداى منادى را شنیدند و در خانۀ هانى جمع شدند. مسلم بیرون آمد براى هر قبیله علمى ترتیب داد. در اندک وقتى مسجد و بازار پر شد از اصحاب او و کار بر ابن زیاد تنگ شد و زیاده از پنجاه نفر در دار الأماره با او نبودند و بعضى از یاوران او که بیرون بودند راهى نمىیافتند که به نزد او روند، پس اصحاب مسلم قصر الأماره را در میان گرفتند و سنگ مىافکندند و بر ابن زیاد و مادرش دشنام مىدادند.
منتهی الآمال ، جلد دوم، صفحه 726
نقشۀ ابن زیاد براى شکستن محاصره و خیانت اشراف
ابن زیاد چون شورش کوفیان را دید کثیر بن شهاب را به نزد خود طلبید و گفت: تو را در قبیلۀ مذحج دوستان بسیار است. از دار الأماره بیرون شو، با هر که تو را اطاعت نماید از مذحج، مردم را از عقوبت یزید و سوء عاقبت حرب شدید بترسانید و در معاونت مسلم ایشان را سست گردانید، و محمّد بن اشعث را فرستاد که دوستان خود را از قبیله کنده در نزد خود جمع کند و رایت امان بگشاید و ندا کند که هر که در تحت این رایت در آید به جان و مال و عرض در امان باشد. و هم چنین قعقاع ذهلى و شبث بن ربعى و حجّار بن الجبر و شمر بن ذى الجوشن را براى فریب دادن آن بىوفایان غدّار بیرون فرستاد. پس محمّد بن اشعث علمى بلند کرد و جمعى برگرد آن جمع شدند و آن گروه دیگر به وساوس شیطانى مردم را از موافقت مسلم پشیمان مىکردند و جمعیّت ایشان را به تفرّق مبدّل مىگردانیدند تا آن که گروه بسیار از آن غدّاران را گرد آوردند و از راه عقب قصر به دار الأماره در آمدند و چون ابن زیاد کثرتى در اتباع خود مشاهده کرد، علمى براى شبث بن ربعى ترتیب داد و او را با گروهى از منافقان بیرون فرستاد و اشراف کوفه و بزرگان قبایل را امر کرد که بر بام قصر برآمده و اتباع مسلم را ندا کردند که اى گروه! بر خود رحم کنید و پراکنده شوید که اینک لشکرهاى شام مىرسند و شما را تاب ایشان نیست و اگر اطاعت کنید، امیر متعهّد شده است که عذر شما را از یزید بخواهد و عطاهاى شما را مضاعف گرداند و سوگند یاد کرده است که اگر متفرّق نشوید، چون لشکرهاى شام برسند مردان شما را به قتل آوردند و بىگناه را به جاى گناهکار بکشند و زنان و فرزندان شما بر اهل شام قسمت شود. و کثیر بن شهاب و اشرافى که با ابن زیاد بودند نیز از این نحو کلمات مردم را تخویف و انذار مىدادند تا آن که نزدیک شد غروب آفتاب، مردم کوفه را این سخنان وحشتآمیز دهشتانگیز شد بناى نفاق و تفرقه نهادند.
منتهی الآمال، جلد دوم، صفحه 728
دیدگاهتان را بنویسید