نقدی از سید مهدی موسوی بر شبهاتی که شخصی به عنوان پژوهشگر قرآن و متون دینی با عنوان روزه و رجوع به حکم اول اسلام منتشر کرده است که حاصل اندیشه اشتباه ایشان در توجه به نقلهای غیر معتبر و رویگردانی از سیاق آیات، همچنین روایات متواتر و اجماع مسلمانان میباشد.
در تاریخ ۹۹/۱/۲۴ شخصی که به عنوان پژوهشگر قرآن و متون دینی معرفی شده، مقالهای منتشر کرده است با عنوان روزه و رجوع به حکم اول اسلام که چکیدهای از مقاله ایشان در زیر آمده و در ادامه بررسی شبهات مطرح شده را با هم میخوانیم.
چکیدهی مقاله:
نویسندهی مقاله سخن خود را اینگونه آغاز میکند :
«مسلمانان به “همهی” آیات قرآن ایمان دارند و اینگونه نیست که یک آیه را به بایگانی بفرستند و آیهی دیگر را تابلوی مسلمانی خود کنند؛ به همین خاطر هنگام مواجهه با احکام متفاوت قرآن در موضوعی واحد، آن تفاوت و تعدد را ناشی از برهههای مختلف بعثت، و تغییر شرایط و معادلات میدانند. این “تغییر” نشان از سیالیت، شناوری، واقعیتگرایی، بهروز بودنِ قرآن، و توجّهش به “اقتضائات” دارد…»
با این مقدمه در ادامه میگوید:
«گویند پیامبر گرامی و یارانش در آغاز اسلام، روزهشان ماهی سه روز بود. اخبار در این باب فراوان است؛ برخی این روال روزه را حتّی به حضرت آدم و نوح نیز امتداد میدهند…»
سپس از تفسیر دُرّالمنثور سیوطی و سیرهی حلبی نقل میکند که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اصحابش در هر ماه سه روز را روزه میگرفتند.
در ادامه مینویسد:
«بسیاری از مفسران (به قطع یا به احتمال) آیهی ایّاماٌ معدودات [بقره۱۸۴] را در اشاره به همین روال روزهداری در مکه میدانند…»
آنگاه عباراتی از تفسیرهای تبیان شیخ طوسی، مجمع البیان طبرسی، و جامع البیان طبری نقل میکند که دربارهی “اَیّاماً مَعْدُودات” دو احتمال نقل کردهاند:
اول: مراد از “اَیّاماً مَعْدُودات” سه روز، روزهی واجب در هر ماه است.
دوم: مقصوداز “اَیّاماً مَعْدُودات” روزهی ماه رمضان است.
در ادامه مینویسد:
مفسران گویند سپس این روال روزهداری (به عللی که باید استخراج کرد) با آیهی شهر رمضان [بقره۱۸۵] جایگزین شد و ۳۶ روز روزه در سال (هر ماه ۳ روز) به ۳۰ روز روزهی پیوسته در ماه رمضان تبدیل شد:
یا أَیها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام …[ بقره۱۸۳] أَیَّاماً معدودات …[بقره۱۸۴] شهر رمضان الذی أُنزل فیه القرآن … فمن شهد منکم الشهر فلیصمه…[بقره۱۸۵]
او به عنوان نتیجهگیری از این مقدمات مینویسد:
اینک اگر یکماه روزهداری پیوسته، به “ضعف سیستم ایمنی بدن” میانجامد و زمینه را برای خطرات ناشی از ویروس سریعالانتشار کرونای جدید سختتر و نامساعد میکند و ریسک مرگ و میر را بالا میبرد، چرا نباید به نخستین روال روزهداری در اسلام بازگشت و بنا به “اقتضا” روزهی ماهی ۳ روز را تجدید کرد؟ … آیا اینک با این اقتضائات روبرو نبوده و نیازمند گزینش بهترین و متناسبترین آیهی مرتبط با شرایط ویژهی کنونی نیستیم؟
در پایان با نقل مطلبی از ابن عباس در تفسیر سمرقندی، انعطاف خداوند در مورد احکام پرمشقت و تبدیل آن به احکام نرمتر را یادآور میشود.
نقد و نظر
حجت الاسلام سید مهدی موسوی در ادامه نقدی بر این شبهات مطرح شده در زمینه روزه و احکام اولیه صدر اسلام نوشتهاند که در ادامه میخوانیم.
اشکال اول: عمل به آیهی نسخ شده!
این مطلب روشن است که خداوند متعال، حکیم است؛ حکیم کسی است که اگر کاری مَفسده داشته باشد، آن کار را انجام نمیدهد. اگر فرمانی صادر میکند، شرایط و موقعیت را در آن ملاحظه میکند.
اما اینکه فرمانهای خداوند در قرآن کریم، حکیمانه است و در آن، به اقتضائات توجه شده است، چه ربطی دارد با آنچه نویسنده در ادامه بیان کرده است؟! ایشان با اشاره به برخی دلایل، مدعی میشود که در آغاز اسلام، بر مسلمانان واجب بوده است در هر ماه سه روز، روزه بگیرند و بیان میکند که آیهی “اَیّاماً مَعْدُودات” به آن سه روز روزه اشاره دارد.
اکنون، اگر فرض کنیم این گزارش تاریخی درست است و اگر بپذیریم، آیهی “اَیّاماً مَعْدُودات” اشاره به آن دارد، باز هم نویسنده، در نتیجهگیری به خطا رفته است زیرا خود ایشان از مفسران نقل میکند که روزهی ماه رمضان جایگزین آن سه روز شده است؛ یعنی آیهی “اَیّاماً مَعْدُودات” منسوخ گردیده است.
در تفاسیر آمده است: تمام کسانی که گفتهاند “اَیّاماً مَعْدُودات” به آن سه روز روزهی واجب، اشاره دارد، تصریح کردهاند که این آیه، نسخ شده است. [۱]
معنای نسخ آیه هم از دیدگاه همهی دانشمندان مسلمان این است که حکم نسخ شده، زمانش سپری گشته است و اکنون باید به حکم جدید عمل کرد.
حال اگر مقدمهچینی کنیم که در قرآن کریم به اقتضائات توجه شده است؛ سپس فرض باطلی را «که بطلان آن را در ادامه توضیح خواهم داد» مطرح کنیم که: “اَیّاماً مَعْدُودات” به سه روز، روزهی واجب، با توجه به شرایط سخت آن زمان اشاره دارد، آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که در شرایط سخت کنونی هم بهجای یک ماه، در هر ماه سه روز روزه بگیریم؟! اگر پذیرفتیم حکمی نسخ شده است، چگونه میتوانیم به آن عمل کنیم؟! آیا ما حق داریم یک حکم باطل شده را دوباره زنده کنیم و توصیه نماییم که به آن عمل شود؟!
آری، مسلمانان به همهی آیات قرآن ایمان دارند، اما آیا معنای ایمان داشتن به تمام آیات قرآن این است که اگر خداوند آیهای را نسخ فرمود، باید مسلمانان، همچنان حکم آن آیه را جاری بدانند؟! شگفتا! این چه ایمانی است؟!
با این بیان، خوب بود نویسنده، عنوان مقالهی خود را اینچنین بنگارد: روزه و رجوع به یک حکم نسخ شده در اسلام!!
اشکال دوم: وجود دو نظریه دربارهی “اَیّاماً مَعْدُودات”
مفسران و فقیهان شیعه، همگی بر این باورند که “اَیّاماً مَعْدُودات” به روزهی واجب ماه رمضان اشاره دارد.
در میان مفسران اهل تسنن اما، دربارهی اینکه مقصود از “اَیّاماً مَعْدُودات” چیست، دو نظریه وجود دارد:
نظریه اول:
این نظریه، قول عطا و قتاده است که گفتهاند: مراد از “اَیّاماً مَعْدُودات” روزهی سه روز از هر ماه است که روزهی آن سه روز واجب بوده و نسخ شده است.
نظریه دوم:
این نظریه را مفسران از ابن ابی لیلی نقل کردهاند که گفته است مراد از “اَیّاماً مَعْدُودات”، روزهی واجب در سی روزِ ماه رمضان است. قابل توجه است که اکثر عالمان تفسیر اهل تسنن، این نظریه را ترجیح دادهاند. [۲]
حال که در این آیه، دو دیدگاه و دو تفسیر وجود دارد، چگونه نویسندهی مقاله یک قول را اخذ کرده و آن را، حکم اول اسلام معرفی نموده است و قول دیگر «که هم نظر عالمان شیعه و هم میان اهل تسنن، مشهورتر میباشد» را وانهاده است؟!
توجه به این نکته لازم است که اگر شیخ طوسی و امین الإسلام طبرسی قدس سرهما در تفاسیر تبیان و مجمع البیان سخن عطا و قتاده «از محدثان اهل تسنن» را نقل کردهاند، یقیناً به این جهت نیست که نظریهی آنان در مورد آیه را معتبر میدانند، بلکه شاید به دلیل رعایت تقیه و همچنین جلب توجه اهل تسنن به تفاسیر یاد شده بوده است.
نکتهی دیگر این که نویسندهی مقاله، برای اثبات اینکه مقصود از “اَیّاماً مَعْدُودات” سه روز، روزه واجب، در هر ماه است به منابعی تمسّک میکند، از جمله تفسیر طبری که از دانشمندان اهل تسنن است؛ جالب اینجاست که طبری در تفسیرش این مطلب را به عنوان یک قول، نقل کرده است اما خودش این نظریه را قبول ندارد!
طبری در تفسیرش، جامع البیان میگوید:
«…فمن ادعی أن صوما کان قد لزم المسلمین فرضه غیر صوم شهر رمضان الذین هم مجمعون علی وجوب فرض صومه ثم نسخ ذلک سئل البرهان علی ذلک من خبر تقوم به حجه ، إذ کان لا یعلم ذلک إلا بخبر یقطع العذر . وإذ کان الامر فی ذلک علی ما وصفنا للذی بینا ، فتأویل الآیه : کتب علیکم أیها المؤمنون الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون أیاما معدودات ، هی شهر رمضان .» [۳]
«…پس کسی که ادعا میکند، روزهای غیر از روزهی ماه رمضان «که وجوبش اجماعی است» بر مسلمانان واجب بوده و سپس نسخ شده است، باید از او برای این مدعا، برهان مطالبه کرد: روایتی که دلیل معتبر باشد. زیرا این مطلب فهمیده نمیشود مگر با روایتی که عذر و بهانه را از بین ببرد. حال که شرایط اینگونه است که بیان کردیم، پس معنای آیه چنین است:
ای مؤمنان! روزه برای شما واجب گردیده است، همچنانکه برای پیشنیان واجب شده است؛ باشد که تقوا پیشه کنید؛ در چند روز معدود که ماه رمضان است.» [نه سه روز در هر ماه].
اشکال سوم: وجود دو نظریهی وجوب و استحباب
بر اساس برخی نقلها، در آغاز اسلام، سه روز، روزه در هرماه واجب بوده و سپس این حکم نسخ شده و روزهی ماه رمضان واجب شده است. [۴]
اما برخی نقلهای دیگر در بیان “اَیّاماً مَعْدُودات”، این سه روز، روزه را مستحب میداند.
بیهقی در معرفه السنن و الآثار پس از ذکر آیات روزه، مینویسد:
«فحدثنا أصحابنا أن النبی صلى الله علیه وسلم لما قدم علیهم أمرهم بصیام ثلاثه أیام من کل شهر تطوعاً غیر فریضه ثم نزل صیام رمضان.» [۵]
«اصحاب ما حدیث کردهاند که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله بر آنان (در مدینه) وارد شد، به ایشان (مسلمانان) فرمان داد، از هر ماه سه روز را روزهی مستحبی «غیر واجب» بگیرند؛ سپس [آیهی] روزهی رمضان نازل شد.»
طبری نیز در تفسیر آیهی “اَیّاماً مَعْدُودات” ـ پس از نقل سخن گروهی که سه روز، روزه را واجب میدانند ـ مینگارد:
«…وقال آخرون : بل الأیام الثلاثه التی کان رسول الله ( ص ) یصومها قبل أن یفرض رمضان کان تطوعا صومهن.» [۶]
«…و گروهی دیگر گفتهاند: بلکه قبل از این که روزهی رمضان واجب گردد، آن سه روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزه میگرفتند، روزهی مستحبی بوده است.»
با این توضیح، چرا نویسندهی مقاله، فقط نقل وجوب را ملاک قرارداده و به نقل استحباب توجهی نکرده است؟! ایشان که یکی از دلایلش انعطاف و نرمی خداوند است؛ آیا «برای اینکه وجوب روزهی ماه رمضان، بیشتر مورد تردید واقع گردد» بهتر نبود بر اساس قولی که روزهی آن سه روز (اَیّاماً مَعْدُودات) را مستحب میداند، پیشنهاد نماید که مسلمانان در این ایام کرونایی به جای روزهداری واجب رمضان، اگر مایل بودند، در هر ماه سه روز را روزه مستحبی بگیرند؟!!
اشکال چهارم: اظهار نظر در حکم فقهی، بدون تخصّص!
فقیهان بزرگوار شیعه، بر اساس آموزههای اصیلی که از قرآن، پیامبر مکرم و اهلبیت پاکش علیهمالسلام آموختهاند، برای استنباط حکم شرعی، مبانی و اصولی دارند که با موشکافی در مباحث اصولی و فقهی، ابتدا آن مبانی و اصول را استدلالی و مستحکم میکنند و سپس در مسیر اجتهاد و فتوا گام مینهند. یکی از آن مبانی و اصول این است که در تمسک به یک آیه از قرآن، برای اثبات حکم شرعی، ابتدا در میان مجامع روایی شیعی، جستجو میکنند؛ اگر در مورد آن آیه، روایات معتبر از اهلبیت علیهمالسلام نقل شده باشد، آن روایات را مورد توجه قرار میدهند و آیهی قرآن را بر اساس بیانی که از خزانهداران علم الهی و مفسران حقیقی کتاب الله رسیده است معنا میکنند و اگر به روایت معتبری دست نیافتند، آیه را در معنایی که ظهور دارد، مورد تمسک قرار میدهند.
فقهای شیعه بر این باورند که در خصوص روزهداری در ماه مبارک رمضان، علاوه بر اجماع مسلمانان، هم روایات متواتر، بر وجوب، دلالت دارد و هم آیات قرآن بهروشنی، این وجوب را میفهماند.
شیخ الطائفه، ابوجعفر، محمدبن الحسن الطوسی اعلی الله مقامَه در تهذیب، در ابتدای کتاب الصوم، پس از ذکر آیات روزهی ماه رمضان، در سوره بقره مینویسد:
«… فَأَوْجَبَ الصِّیَامَ بِظَاهِرِ اللَّفْظِ عَلَى کُلِّ مُکَلَّفٍ.» [۷]
«… پس [خداوند متعال] با ظاهر از لفظ [آیه]، روزه را بر هر مکلّفی واجب ساخته است.»
علامهی حلی قدس الله سره در منتهی المطلب، نیز در آغاز کتاب الصوم، میگوید:
«صوم شهر رمضان واجب بالنصّ و الإجماع، …و الأخبار کثیره فی ذلک متواتره، و لا خلاف بین المسلمین فی وجوب صوم شهر رمضان.» [۸]
«روزهی ماه رمضان با نص و اجماع واجب است. … و روایات متواتر بسیاری در این مورد هست و میان مسلمانان دربارهی وجوب روزهی ماه رمضان اختلافی نیست.»
یادآوری این نکته لازم است که نقل عطا وقتاده دربارهی معنای آیهی “اَیّاماً مَعْدُودات” و این که مراد از آیه، سه روز، روزهداری واجب، در هر ماه است، برای فقیه شیعه اعتباری ندارد. زیرا:
اولاً: بر خلاف ظاهر و ناهمگون با سیاق آیهی شریفه است.
ثانیاً: با اقوال دیگر در تعارض است.
ثالثا: اگر خلاف ظاهر هم نباشد و معارض هم نداشته باشد، باز، مورد قبول نیست، زیرا فقهای شیعه، برای فهم آیهی قرآن به سخن معصومین علیهمالسلام مراجعه میکنند، آنان را مفسر حقیقی قرآن میدانند و برای پیبردن به معنای کلام خداوند، سخن امثال عطا و قتاده را ملاک قرار نمیدهند.
در پایان میپرسم: آیا ما مجاز هستیم، بدون تخصّص در دو دانش پیچیده و سترگ فقه و اصول فقه، در باب استنباط احکام الهی اظهار نظر کنیم؟! آیا رواست که مقدمهچینیِ فقهی کنیم و خواننده را به سمتی سوق دهیم که در حکم قطعی خداوند، تردید نماید؟!
اگر سخنی که بر زبان جاری میسازیم، یا مطلبی را که مینگاریم، حتی یک انسان متعبّد و معتقد به اطاعت از خدا را در مسیر بندگیاش، به تردید افکند، در روز رستاخیز، در آن هنگامهای که نامهی اعمالمان را بر گریبانمان میآویزند، در پیشگاه ربّالعزّه، چگونه پاسخگو خواهیم بود؟!
سید مهدی موسوی
پنجم اردیبهشت ۱۳۹۹ مصادف با آخر شعبان ۱۴۴۱
پانوشت:
۱. تفسیر مجمع البیان: ج ۲، ص ۹؛ تفسیر کبیر فخر رازی: ج ۵، ص ۷۸
۲. أحکام القرآن شافعی: ج ۱، ص ۱۰۵؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن طبری: ج ۲، ص ۱۷۹؛ الکشف والبیان عن تفسیر القرآن ثعلبی: ج ۲، ص ۶۳؛ زاد المسیر فی علم التفسیر ابن جوزی: ج ۱، ص ۱۶۸؛ تفسیر فخر رازی: ج ۵، ص ۷۸؛ تفسیر قرطبی: ج ۲، ص ۲۷۶
۳. جامع البیان عن تأویل آی القرآن محمد بن جریر طبری:ج ۲، ص ۱۷۹
۴. جامع البیان عن تأویل آی القرآن طبری: ج ۲، ص ۱۷۷
۵. معرفه السنن والآثار بیهقی: ج ۳، ص ۳۴۳
۶. جامع البیان عن تأویل آی القرآن طبری: ج ۲، ص ۱۷۷
۷. تهذیب الأحکام: ج۴، ص، ۱۵۲
۸. منتهى المطلب فی تحقیق المذهب علامه حلی: ج۹، ص، ۱۲
دیدگاهتان را بنویسید