چه ارتباطی بین مسئولیت پذیر بودن و موفقیت وجود دارد؟ آیا تاکنون برای شما این اتفاق افتاده است که به خاطر مواردی که طبق برنامههایتان پیش نرفته و افراد، شرایط و حتی سرنوشت را مقصر بدانید؟ نگران نباشید، همهی ما چنین شرایطی داشتهایم. مسلماً سرزنش کردن دیگران خیلی سادهتر از آن است که خودمان مسئولیت آن مشکل را قبول کنیم و حتی برای بهبود و پیشرفت خود تلاش کنیم.
تلاش برای پیشرفت به هیچوجه راحت نیست، این کار نیازمند زمان و فداکاری میباشد. فقط وقتی آسانتر میشود که مسئولیت قبول کنیم و درجهت پیشرفت خود کاری انجام دهیم. برای اینکه فردی آگاه و مسئولیت پذیر باشیم، ابتدا باید باورهای ناسالم را دور بریزیم.
افکارتان مسیر موفقیت را مشخص میکنند
این مورد ممکن است کمی خشن به نظر بیاید اما واقعا اینگونه است. اگر در این مورد خوب فکر کنید، احتمالا شواهدی نیز در اینباره در زندگی خود پیدا خواهید کرد. برای مثال، ممکن است که درمحل کارتان همکاری داشته باشید که از او خوشتان نمیآید. افکار شما درمورد او کاملا منفی است و هر زمان که او را میبینید، این روند فکری در ذهن شما تکرار میشود. درنتیجه، هر زمان که شما با این شخص درتعامل میباشید، نتیجهی این تعامل نیز منفی خواهد بود.
درواقع این افکار شماست که باعث شده این فرد در نظرتان منفی و بد باشد. به وجود آمدن احساسات و افکار منفی درمورد یک شخص، باعث میشود که شما همیشه از طرف آن فرد انتظارات منفی داشته باشید و مسلما هرچه که انتظار دارید را نیز دریافت خواهید کرد. اگر تعامل آن شخص را با فرد دیگری ببینید، ممکن است از نتیجه ای که مشاهده میکنید، شگفت زده شوید.
تغییر دیدگاه ما باعث تغییر شرایط شناختی ما از دیگر افراد میشود. درسته که این تغییر دیدگاه ممکن است نیاز به تمرین و صرف وقت داشته باشد اما زمانیکه نتایج اولیه را ببینید، مشتاق خواهید شد تا تمامی افکار خود را بررسی کنید و به دنبال افکار مثبت خود خواهید بود.
زندگی چیزی به شما بدهکار نیست!
برای همهی ما پیش آمده است که اهدافمان را مشخص کردهایم و با امید و اشتیاق فراوان به تحقق آن اهداف فکر میکردیم. اما آن هدفها تحقق پیدا نکردند و از زندگی ناامید شدهایم چرا که این زندگی قرار بوده است به ما پول، ماشین، خانه و یاانگیزه ببخشد! باید بدانید که پروسهی کار اینگونه نیست و باید هرچه زودتر این را بفهمیم تا زودتر از آن سرخوردگی اولیه نجات پیدا کنیم و حرکتی از خود نشان دهیم.
افکار مثبت و درنظر داشتن یک نتیجهی خوب اولین قدم است، اما فقط تا همین حد مارا جلو میبرد. به منظور دستیابی به اهدافتان، یک سری اقدامات لازم میباشد. اگر که اقدامات درست و مناسبی نداشته باشید، داشتن رویایی بزرگ و اهدافی که میتوانید به آنها دست پیدا کنید میتواند برعکس عمل کند.
یکی از مطالعات دانشگاه نیویورک (NYU) نشان داده است که افرادی که تصور میکنند بزرگترین اهدافشان قابل دسترسی میباشد، هنگام تلاش برای دستیابی به آن اهداف کمتر به موفقیت دست پیدا کردهاند.
هنگام رویاپردازی در مورد اهدافمان، معمولا تصورمیکنیم که به اهدافی که درنظرمان غیرقابل دسترس هستند، دست پیدا کردهایم. اما وقتی که زمان اقدام و حرکت میرسد، فورا تسلیم میشویم چرا که باور نداریم که رسیدن به این اهداف امکانپذیر است. برای رسیدن به اهدافمان، باید افکار مثبت و اقداماتمان را به درستی با هم ترکیب کنیم.
هنگام تصور و فکر کردن درمورد هر موفقیت، اهدافی که قابل دسترسی هستند را تعیین کنید و بعد در جهت دستیابی به آنها اقدام کنید. حرکت و عمل، خصوصا اگر برای مدت طولانی منفعل بوده باشید، دشوارترین کار میباشد. اگر که از موانع آگاهی داشته باشیم، انگیزهی ما بیشتر میشود و درنتیجه احتمال اقدام و عمل ما نیز بیشتر میشود. شروعهای کوچک باعث افزایش میل دستیابی ما میشود و نیرویی در ما به وجود میآورد که به جلو حرکت کنیم و مقابله با چالشهای بزرگ و بزرگتر را آسانتر میکند. مسلماً همیشه پیروز نمیشوید و همیشه هرآنچه که میخواهید را بدست نخواهید آورد اما اگر که نگرش مثبت خود را حفظ کرده و تسلیم نشوید، به جایی که دوست دارید، خواهید رسید.
دانستن اینکه زندگی چیزی به ما بدهکار نمیباشد واین وظیفهی ماست که رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنیم، میتواند درابتدا ما را ناامید کند اما به زودی خواهیم فهمید که راه درست درواقع همین است. هیچ پاداشی بهتر از این نیست که بدانید شما بدون کمک هیچکس و هیچچیزی به آنچه که میخواستید، دست پیدا کردهاید
دیدگاهتان را بنویسید