به گزارش بلاغ؛ در روزهای اخیر، برخی از دلسوزان مازندرانی گلایههایی از آقای استاندار را حتی به رسانهها کشانده و در شبکههای اجتماعی نیر مراتب نگرانی خود از روند کنونی استاندار بویژه در حوزه انتصابات را بازتاب دادهاند که بالغ نیز به نوبه خود به عنوان رسانهای که دغدغههای مردم و نخبگان را انعکاس میدهد، بر آن شد تا به این مسئله ورود بیابد.
حقی برای آقای استاندار و مسئولان
مسئولان بویژه استاندار این حق را دارد که برای انجام وظائف خود و پاسخگویی در قبال آن، همکاران خود را آزادانه انتخاب کند؛ چراکه باید در قبال مسئولیت خود پاسخگو باشند و طبیعی است که نباید در انتخاب معاونان خود تحت فشار قرار گیرند، اما یکی از شروط جلب اعتماد مردم برای مشارکت در پیشبرد وظائف، احترام به نیروی انسانی استان، مخصوصاً در استان مازندران است که خود کانون نیروهای کارآمد و مدیر در سطوح ملی است.
استاندار مازندران، خود مازندرانی است؛ هرچند که قریب ۴۰ سال در خارج مازندران زندگی و کار کرد و همین نکته نیز میطلبید تا از معاونان کاربلد مازندرانی استفاده کند. شاید آقای استاندار برای خود استدلالی داشته باشد، که معاونان خود را غیر بومی انتخاب کرده، اما برای مردم قابل قبول باید باشد که معاونین و مسئول دفتر و…، به چه دلائلی باید از خارج مازندران انتخاب شوند؟!.
این تعریض و اتهام متوجه مطالبه مردم در این زمینه نباشد که سراسر کشور، سرای ما است و نباید عصبیتهای جغرافیایی مبنای انتخاب شوند.
پذیرش نسبی این استدلال زمانی قابل قبول است که درصد متعادلی در انتخاب خارج استان و بر مبنای ترجیح شایستگی آن نیرو نسبت به نیروهای بومی باشد.
معیار شایستگی، برتری منتخبان را تائید نمیکند
انتخابهای کنونی استاندار، فاقد برجستگیهای ممتاز نسبت به نیروهای مجرب کنونی مازندرانی است، که این موضوع، نشانه عدم شناخت آقای استاندار نسبت به نیروهای داخل استان مازندران میباشد.
نقل است که تیمی از چند نیروی مدیر بازنشسته از سوی آقای استاندار مأمور انتخاب و پیشنهاد نیروهای مدیر به استاندار شدهاند و آقای استاندار تکلیف انتخاب معاونان را از آنها سلب کرده و خود عهدهدار این کار مهم شده که اگر این حق مسلم ناظر بر شناخت کامل آقای استاندار از نیروهای مازندرانی میبود، اتفاقاً شرط خوبی از سوی استاندار بود، اما مشکل در این است که آقای استاندار شناخت چندانی نسبت به این موضوع ندارد و رجوعش به نیروهای خارج استان و انتخاب آنها، دلیلی بر این نکته است.
حال سخن در ترکیب چند مشاوری را که مأمور انتخاب و پیشنهاد فرمانداران و مدیران کل از سوی آقای استاندار شدهاند، بماند که این چند نفر معدود، چه میزان روی نیروهای استان شناخت دارند و ناظر بر شایستگیها اقدام میکنند، در این مقال قصد تعریض نیست، اما منطق ایجاب میکند که استان مستعد و باظرفیتی همچون مازندران باید با دستان توانمند فرزندان شایستهاش رشد و تعالی بیابد و وظیفه مسئولان بهخصوص آقای استاندار، کشف این نیروها و استعدادهاست که مازندران عزیز بغایت از وجود این شایستگان برخوردار است و انتظار میرود آقای استاندار بیش از این فرصتها را از دست ندهد و در مواجهه با موانع انتخاب شایستگان، تلاش بیشتر معطوف بدارد و سکان اداره دستگاههای پرشمار استان و شهرستانها را به دست جوانان کاربلد و پاکدست و خوشفکر و تشنه خدمت بسپارد.
اعتماد به مردم باید در عمل به اثبات برسد
واقعیت این است که انتخاب مسئولان از میان نیروهای مستعد استان، احترام به مردم و اعتماد به توانمندی فرزندان شایسته مازندران است و این نباید به معنی نادیده انگاری شایستگیهای نیروهای خارج از استان تلقی شود که مورد انتخاب آقای استاندار قرار گرفتهاند. نکته مهم برای ایجاد وفاق و اعتماد بین نظام مدیریتی استان با مردم، تکریم و تحبیب جوانان و عناصر شایسته و کارآمد بومی در جایگاههای مسئولیتی مازندران است.
اگر آقای استاندار شناخت چندانی از استان و نیروهای انقلابی و متخصص آن ندارد، میتواند از گروههای مردمی و خوشنامی، که طی دو دوره بدون هیچ چشمداشتی برای انتخاب آیت الله رئیسی تلاش کردند، کمک میگرفت و سپس از میان این نیروها، افراد شایسته برای مسئولیتهای مختلف را انتخاب میکرد تا هم از شایستهترینها استفاده مینمود و هم، به این گروههای حزباللهی و بی ادعا و بی توقع توجه میشد و در ادامه مسیر تحول، نیز آقای استاندار میتوانست از مساعی و مشارکت این تشکلهای مردمی و انقلابی بهره مند میگردید.
چالش مهم در مازندران، فرصتسوزی است
باید پذیرفت که فرصتسوزیها در مازندران بسیار زیانبار است و دغدغههای آیتالله رئیسی در خدمت بیشائبه به مردم همچنان موکول به تغییرات مدیریتی برای ایجاد تحول مورد انتظار رئیسجمهور محبوب میشود.
مازندران از زمره استانهایی است که کمترین تغییرات مدیریتی در دولت آیتالله رئیسی را داشته و علیرغم استراتژیک بودن این استان، که ضرورت تحقق تحولات مورد وعده آقای رئیسجمهور را باید مدد جدی برساند، هنوز خود نیازمند تغییرات فوری مدیریت در سطوح اجرایی است. فوریتی که ذکر میشود، نافی دقت در انتخاب شایستگان نیست؛ چراکه مدت زمان مناسبی از انتصاب آقای استاندار گذشته و انتظار مردم از جایگاهی همچون استاندار این بوده که حتی قبل از معارفه، تیم همکاران درجه یک خود را آماده میکرد تا پس از گذشت چند ماه، آنهم در این شرائط حساس، وقت صرف انتخاب معاونان و مدیران ستادی استانداری نمیشد.
تاکنون از میان 21 فرماندار، تنها چهار فرماندار تغییر کردند و مدیران کل ادارات که تقریباً با همان ترکیب دولت قبلی هستند و این مسئله در سطح شهرستانها، از وضعیت نامناسبی برخوردار است. آقای رئیسجمهور و متعاقب آن آقای استاندار مازندران اعلام کرده بودند که همه تغییرات دولت در تمام سطوح، حداکثر تا پایان سال باید به اتمام برسد و سال 1401، با ترکیب دولت سیزدهم باید آغاز شود و از آن زمان است که دولت باید بر معیار وعدههای آیتالله رئیسی مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد.
حال باید دید که آیا آقای استاندار میتواند در مدت باقیمانده از سال، تغییرات گسترده را بوجود آورد و طبق وعده آقای رئیسجمهور، سال 1401 را مردم مازندران با منتخبان دولت سیزدهم در دستگاههای اجرایی آغاز کنند؟.
خبرها حکایت از لابی وسیع مدیران فعلی استان دارد
بدلیل تاخیر بیش از حد تغییر مسئولان، هر روز خبرهای جدیدی از رایزنی و لابیگری برخی از مدیران فعلی، که از دولت قبلی همچنان باقی ماندهاند، به گوش میرسد. در آغاز فعالیت دولت سیزدهم، این مدیران خود را آماده رفتن کرده بودند؛ ولی بنابه اظهار برخی از مقامهای دولت سیزدهم، که دیگاه باز خود در استفاده از نیروی انسانی فازغ از وابستگیهای سیاسی را مطرح کرده بودند، کم کم این مدیران خود را برای ادامه ریاست و مدیریت صاحب حق یافتند و لابیگریهایشان شروع شد.
عدهای از آنان که رسم دلرباییها را میدانستند، خود را به مسئولان جدید مافوق خود نزدیک کرده و توانستند نظر مساعد این مقامها را برای ادامه کار خود جلب کنند، ولی عده دیگر رایزنیهای گسترده و چند جانبه را آغاز کردند و فضای رسانهای بویژه در فضای مجازی را نیز با خود همراه کردند و تا حدی نیز در این کار و اعتمادسازی برای مسئولان مافوق خود، موفق عمل نمودند.
در هرحال، انتظار مردم مازندران از استاندار خود، تغییر این مدیران است؛ چرامه این مدیران عامل وضع موجودند و بهیچوجه نباید برای ایجاد تحول، همچنان از آنها استفاده کرد، که اولین خروجی این عمل، از دست دادن اعتماد مردم به آقای استاندار خواهد بود.
استاندار جلوی انتصابهای موقت را بگیرد
یکی از زیانهای عدم انتصاب مدیران کل و تاخیر بیش از حد انتصابهای جدید، باز بودن دست مدیران کل فعلی برای انتصاب در سطح شهرستانها و ادارات کل با گذاردن “سرپرست” است که جزء اختیاراتشان میباشد و سعی دارند از این اختیار در آخرین دقایق مسئولیت خود استفاده کنند تا امکان روانی تغییرات از مدیرکل پس از خود را بگیرند و برای او هزینه تولید کنند. هماهنگی مدیران کل دوره آقای روحانی، که در حال حاضر در مازندران همچنان در مسئولیت خود قرار دارند، با فرمانداران مشابه خود، موضوع انتصاب “سرپرست” برای ادارات شهرستانی را کاملاً امکانپذیر کرده است. چه بسا بسیاری از این سرپرست گذاردنها بدون کوچکترین اطلاع آقای استاندار باشد.
براساس اطلاع، این موضوع در یکی از ادارات کل مهم مازندران در دست اجراء است که جا دارد آقای استاندار اقدام مناسب و پیشگیرانه در این ارتباط را در دستور فوری کار خود قرار دهد.
اشتراک گذاری:
دیدگاهتان را بنویسید