امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-01
اشتراک گذاری:

تولد مادربزرگ

نیما کوچولوی قصه ما قلکشو روی میز گذاشت و به اون نگاه کرد، اونوقت به قلک گفت: نمی‌دونم چقد پول برام گذاشتی؟ نمی‌دونم با پولی که برام نگه داشتی می‌تونم یه هدیه خوب برا مادربزرگ … 👇

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *