نیما کوچولوی قصه ما قلکشو روی میز گذاشت و به اون نگاه کرد، اونوقت به قلک گفت: نمیدونم چقد پول برام گذاشتی؟ نمیدونم با پولی که برام نگه داشتی میتونم یه هدیه خوب برا مادربزرگ … 👇
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاهتان را بنویسید