استاد «شحّات محمد انور» قارى مسجد الرفاهى مصر در روز شنبه، يكم ژوئيه سال 1950 ميلادى، دهم تير 1329 هجری شمسی مصادف با نیمه رمضان 1369 هجری قمری در روستای کفر الوزیر در استان دهقلیه مصر به دنیا آمد. او در ۳ ماهگی پدر خود را از دست داد. پس از فوت پدر با مادر خود به منزل پدربزرگ مادری رفت تا با داییهای خود زندگی کند.
دایی او شاگرد «حلمی محمد مصطفی» از اساتید و قاریان مطرح قرآن بود و شحات به تشویق او اقدام به حفظ قرآن نمود و در سن ۸ سالگی حافظ قرآن شد. در سن ۱۰ سالگی داییش او را نزد «سیداحمد فرارحی» برد تا تجوید قرآن را فراگیرد. وی در ۱۵ سالگی قرآن را در کل روستاهای شمال مصر میخواند و از این رو بهشهرت خوبی دستیافت.
استاد شحات محمد انور درباره خاطرات ايام كودكى خود اينگونه سخن میگويد: «در آن دوره من با حفظ كردن قرآن كريم سعادتى وصف ناشدنى يافتم، مخصوصاً پس از اتمام حفظ قرآن و در اثناء يادگيرى تجويد آن، به خاطر اينكه صداى زيبایى داشتم و اداءِ لحن من شبيه اداء قاريان بزرگ بود بر هم دورهاىهايم پيشى گرفته و در ميان آنان به استاد كوچك شناخته شدم و اين موضوع آنها را خشنود مىكرد، هم كلاسىهايم در مكتب به دنبال فرصت بودند كه استاد مشغول كارى شود تا از من بخواهند كه با تجويد، آيات قرآن را برايشان بخوانم و چنان مرا تشويق مىكردند كه گویى من قارى بزرگى هستم.»
استاد شحات میافزايد: «به ياد مىآورم كه در ضمن يادگيرى قرآن كريم براى همكلاسىهايم، زياد تلاوت میكردم، روزى يكى از ايشان فكرى كرد، او يك قوطى كبريت تهيه كرد و جعبه آن را توسط يك نخ بلند به كِشو آن متصل كرد، من يك قسمت را در مقابل دهانم مىگرفتم و میخواندم، گویى كه ميكروفن است و هر يك از دوستانم قسمت ديگر را به گوش مىچسباندند تا طنين صدا را از آن بشنوند كه زيبا و قوىّ میشد.
ایشان ادامه میدهد: تشويقهای اطرافيانم راه و هدفم را در حالى كه طفلِ خردسالى بودم مشخص كرد و باعث شد كه من هر راه و هر وسيله اى را كه به واسطه آن از قرآن كريم متمكّن میشم را جستجو كنم كه از دستم نرود، به خصوص پس از آن كه به دوران جوانی رسيدم و بعد از وفات داییم كه سرپرستى خانواده را به عهده داشت، من بايد به خود و مادر و پدربزرگم تكيه میكردم، هرگاه مىشنيدم يكى از بزرگان فوت كرده است و از يكى از مشاهير قُرّاء براى احياء مجلس عزا دعوت بهعمل آمده من در حالی كه طفل 12 الى 15 سالهاى بودم به مكان عزا مىرفتم تا به قرآن گوش فرا دهم و از قارى چيزى ياد بگيرم و در فضاى آن مناسبت قرار بگيرم تا اين كه اگر به چنين مجلسى دعوت شدم مثل همين مشاهير باشم.»
دوران جوانی
اساتيدی مانند «جوده ابوالسعود»، «سعيد عبدالصمد الزناتى» و «حمدى الزامل» از جمله قاريانی بودند که با حضورشان در محافل قرآنی منطقهای كه استاد شحات محمد انور نيز در آنجا حضور داشت گرمی خاصی را به اين محافل بخشيدند، ولى حقيقت امر اين بود كه استعداد اين جوان مستعد ناگهان درخشيد و در آن ميان او را منحصر به فرد كرد و به مقامى انكار ناشدنى رسيد و با وجود اينكه از سن كمی نيز برخوردار بود مانند يك قارى بزرگ كه تمامى سر انگشتان به سوی او نشانه رفته است درخشيد و اينها همه قبل از 20 سالگى استاد شحات انور بود.
ورود به رادیو
مرحوم استاد شحات انور درباره اين ماجرا اينچنين میگويد: «طبق تاريخی كه مقرر شده بود به راديو رفتم، ولی هيأت داوران با وجود اعجاب شديدشان نسبت به خواندن من گفتند بايد مدتی برای فراگيری نغمهها و دستگاهها كلاس ببينی، من از استاد «محمود كامل» و استاد «احمد صدقی» از چگونگی كار سئوال كردم و آنها من را به آموزشگاه موسيقی راهنمايی كردند، دو سال به آموزشگاه رفتم و همه مقامات و الحان قرآنی را با كيفيت عالی فرا گرفتم تا سال 1979 ميلادی كه دوباره تقاضانامهام برای ورود به راديو را نوشتم كه سرانجام موفق شدم و آنها برنامهای برای تلاوتهايم به من دادند و از آن پس بود كه به راديو راه يافتم.»
سفرهای استاد
صوت زيبای مرحوم شحات انور باعث شد تا شهرت او در سراسر جهان گسترش يابد و هيچ قارّهای از دنيا نبود مگر اينكه مرحوم شحات انور در ماه مبارك رمضان و در بين سالهای 1985 تا 1996 ميلادی به آنها مسافرت كند.
وی بارها از طرف وزارت اوقاف مصر و بسياری از وقتها به دعوتهای خصوصیِ ميليونها نفر از دوستداران قرآن كريم در خارج از مصر در لندن، لسآنجلس، آرژانتين، اسپانيا، فرانسه، برزيل، كشورهای حاشيه خليج فارس، نيجريه، زَئير، كامرون و بسياری از دولتهای آسيائی مخصوصاً ايران سفر كرد و به قول خودش در همه اين مسافرتها جُز رضای خداوند و بهروزی مسلمين نيت ديگری نداشت.
خانواده استاد:
شحات محمد انور سه فرزند پسر و شش فرزند دختر دارد و همگی آنها از جمله حافظان كل قرآن كريم به شمار میروند كه «انور شحات» و «محمود شحات» بارها به جمهوری اسلامی ايران سفر كرده و به تلاوت قرآن پرداختهاند.
ويژهبرنامه راديويی «ياد استاد» به مناسبت درگذشت شیخ شحات
همزمان با موج حزن و اندوهی كه جامعه قرآنی كشورمان را به مناسبت درگذشت اين قاری برجسته جهان اسلام در برگرفته بود راديو قرآن جمهوری اسلامی ايران در يك ويژهبرنامه راديويی با عنوان «ياد استاد» با دعوت از كارشناسان به بررسی ابعاد مختلف اين رويداد پرداخت.
در اين برنامه راديويی كه در 26 دیماه سال 1386 پخش شد، «سيدمحسن موسویبلده» استاد و پيشكسوت قرآنی با اعلام تأثر خود از فقدان اين قاری بزرگ گفت: با بررسی تاريخ قرائت قرآن ايران میتوان استاد «محمدتقی مروت» را پايهگذار نهضت قرآنی جديد در ايران معرفی كرد و در اين زمان كه قاريان ايرانی تأثيرات بسياری را از قراء بزرگ مصری گرفتند، چند تن از اين قاريان بيشترين نقش را در شكلگيری سبك قرائت ايران داشتند.
وی افزود: اولين قاری بزرگ مصری در اين زمينه استاد «عبدالباسط» است و بعد از وی استاد «منشاوی» تأثير فوقالعادهای روی قاريان ايرانی داشتند كه در ادامه استاد «مصطفی اسماعيل» با سبك خود بسياری از قاريان ايرانی را مجذوب خود كرد و اين روند تا 10 الی 15 سال ادامه داشت كه با ظهور استاد «شحات محمد انور» به طور تقريبی تمام قراء ايرانی از وی تأثير پذيرفتهاند.
استاد «محمد بسيونی» از قاريان مشهور مصری نيز در ادامه اين برنامه راديويی، گفت: مرحوم استاد شحات از صالحان و قاريان بسيار خوب مصری بود كه برای رضای خدا تلاوت میكرد و خود صاحب مكتبی در قرائت قرآن بود، ضمن اينكه دارای اخلاق نيكويی بود و همه قاريان مصر وی را دوست داشتند و احترام خاصی برای اين استاد قائل بودند.
وی با اشاره به صبر طولانی استاد شحات در دوران بيماری، تصريح كرد: يك بار در سال 1991 به همراه وی به كشور ايران سفر كردم و به اكثر شهرهای ايران مسافرت كرديم كه استاد شحات در آن سفرها میگفت: «مردم ايران علاقه شديدی به قاريان مصری دارند» و عجيب نيست كه رهبر معظم ايران نيز عنايت ويژهای به مرحوم استاد داشتند.
«احمد ابوالقاسمی» قاری بينالمللی قرآن كريم نيز در اين برنامه راديويی درباره استاد شحات گفت: طی اولين جلسه مجمع قاريان ايران در سال 1361 صدای استاد شحات در سالن پخش شد كه همه را منقلب كرده بود و به شدت مورد استقبال حاضران واقع شد و همگی پيگيری میكردند كه نام اين استاد قرائت قرآن را بفهمند و يا نوار صدای وی را به دست آورند.
استاد ابوالقاسمی ادامه داد: در سال 1375 به همراه استاد شحات سفری به كشور لبنان داشتيم كه قرار شد در يك روستای بزرگ با جمعيت زياد محفل قرآنی تشكيل شود و استاد شحات و من در آن جلسه قرائت قرآن داشته باشيم، استاد در آن جلسه به علت كسالت، اجرای مناسبی نداشت و از اين موضوع بسيار ناراحت بود كه من به وی گفتم: «همين كه شما در جايگاه قرار گيريد و اصلاً تلاوت هم نداشته باشيد برای اين مردم كافی است.»
ابوالقاسمی افزود: بعد از آن در يك جلسه كه در خانه شهيدی از شهدای حزبالله برگزار شد استاد شحات انور تلاوت به ياد ماندنی انجام داد كه مشابه آن را بسيار كم ديدهام و احساس لذتی كه در آنجا داشتم در كمتر جايی برايم رخ داده است و حتی بعد از جلسه هم هيچ فردی دوست نداشت سكوت جلسه را به هم بريزد.
درگذشت استاد:
استاد شحات محمدانور چهار سال به دليل نوعی بيماری كبدی در محافل قرآنی تلاوت نمیكرد و مدتی در بيمارستان خاتمالانبيا(ص) تهران برای مداوا تحت نظر بود و سرانجام در روز شنبه ۱۲ ژانویه ۲۰۰۸، برابر 22 دی 1386 و مصادف با سوم محرم 1429 در حالی که ۵۸ سال سن داشت در روستای زادگاهش جان به جانآفرين تسليم كرد.
دیدگاهتان را بنویسید