به گزارش بلاغ، انقلاب اسلامی ایران که با رهبری حکیمانه و شجاعانه حضرت امام خمینی (ره) و همراهی سراسری طبقات مختلف مردم و گروههای فکری و سیاسی برای براندازی استبداد ستمشاهی از سال 42 آغاز شده بود، در سال 57 با بیداری، بصیرت و اقدامات انقلابی ملت ایران به اوج خود نزدیک شد و صحنههایی شکوهمند از اتحاد، ایثار و شهادت طلبی را به نمایش گذاشت که در صحیفه تاریخ مقاومت مردم ایران جاودان خواهد شد.
مردم انقلابی و ولایتمدار ساری که همواره به نقش و رسالت خود در روند پیروزی انقلاب اسلامی با تقدیم شهدای والامقام عمل کرد، در 18 دی ماه 57 نیز در لبیک به دعوت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و در کنار صفوف ملت انقلابی ایران در سراسر کشور، برای سرنگونی رژیم طاغوت قیام کرد.
یوم الله 18 دی ماه ساری که در ادامه قیام خونین و ماندگار 29 آبان ساری رقم خورد، یادآور بیداری، بصیرت و جانفشانی مردم و روحانیت مرکز مازندران بود که در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در همه صحنه های خطیر به ویژه دوران دفاع مقدس، پایبندی خود را به آرمانهای انقلاب، امام راحل و مقام معظم رهبری نشان دادند و همواره چون نگینی درخشان بر تارک تاریخ مقاومت این شهر انقلابی میدرخشد.
حوادث و رویدادهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ، از شهریور تا بهمن 1357روندی فزاینده و طوفنده داشت . در این ماههای پایانی عمر رژیم طاغوت ، آتش خشم انقلابی مردم بپاخاسته در مقابل سبعیت عمال رژیم ، بگونه ای شعله ور بود كه همه نشانه های استبداد و خفقان را در خود محو نموده و بسوی بهار آزادی ره می گشود.
در چنین روزهای پر التهاب و حماسی ، همشهریان ساروی ما نیز همپا و همصدا با دیگر هموطنان ، علیه ظلم و استبداد خروشیدند و اوراق ماندگاری از ایمان و اراده و حمیت و رشادت را بر كتاب پربار انقلاب افزودند.
اگرچه در مورد تاریخ انقلاب ساری تاكنون حق مطلب ادا نشده و آنطوركه باید و شاید انعكاس رسانه ای نداشته اما این سهل انگاری ذره ای از ارزش های انكارناپذیر نقش بارز مردم ساری در به ثمر رساندن نهضت اسلامی نمی كاهد بخصوص كه ساری در آن برهه ، روزهای خونینی همچون 29 آبان و 18 دی را بخود دیده و فرزندان برومند این خطه ی مرد پرور ، برای در آغوش كشیدن شاهد رهایی و تنفس در هوای پاك آزادی ، با خون مطهر خویش سنگفرش خیابانهای شهر را رنگین ساختند و اسم و رسمی جاودانه از خود و دیارشان بجا گذاشتند.
شهر تاریخی و تاریخ ساز ساری در ایام منتهی به اوجگیری و پیروزی انقلاب بسیار درخشان ظاهر شد . مردان و زنان ساروی خصوصا جوانان شجاع وغیور این شهر بطرز روزافزونی به صف انقلاب پیوستند و افتخار آفریدند هرچند گذر زمان غبار فراموشی بر یاد این دلاوری ها افكنده اما تاریخ بی شك چهره انقلاب اسلامی در ساری را باز خواهد نمایاند.
در ساری ، مبارزه در ماه های پایانی رژیم پهلوی در چند جبهه روحانیت، بازار، مدارس و نظامیان فراری از پادگانها متمرکز بود . در روز 29 آبان سال 57 بیش از دو هزار نفر از مردم انقلابی ساری در خیابان نادر آنروز و جمهوری اسلامی كنونی با سردادن شعارهای كوبنده به تظاهرات علیه رژیم طاغوت پرداختند كه این حركت با واكنش نظامیان مواجه شد تا جائیكه به روی مردم بی دفاع آتش گشودند و بدین ترتیب در 29 آبان خونین ساری ، همشهریان غیور ما ، جوانان بیداردل و شجاعی همچون شهیدان ثمربخش ، علامه و گلمایی ( و به روایتی 6 نفر از فرزندان خود ) را تقدیم انقلاب كردند.این اتفاق موجب شد مردم ، با اتحاد و جدیت افزونتری وارد صحنه مبارزه شوند بطوریكه یكی از كاركنان صدا و سیما بعنوان همدردی با مردم شهید داده به قطع برنامه ها و پخش مارش عزا پرداخت كه منجر به دستگیری وی توسط عناصر ساواك شد.
علی رمضانی پاچی پژوهشگر و ساری شناس درباره حوادث تاریخی انقلاب اسلامی در 18 دی ماه شهر ساری می گوید: براساس گفت وگوی شفاهی بنده با سه نفر از شاهدان عینی راهیپمایی روز 18 دی ماه در ساری این راهپیمایی به عنوان از راهیپمایی های تاثیرگذار این شهر در تاریخ انقلاب اسلامی نام برده شده است. گردانندگان این راهپیمایی امروز افراد عادی جامعه هستند و به خوبی آن روزها را به یاد دارند.
وی افزود: در خیابان شاه عباس که متصل به میدان شهدا ساری -دروازه گرگان سابق- است جمعیت از میدان ساعت فعلی تا میدان شهدا در خیابان هشت متری به فاصله یک تا دو کیلومتر راهپیمایی ضد طاغوتی راه انداختند. در این فاصله بیش از 5هزار نفر نمی تواند حضور داشته باشد از این رو نوشته هایی مبنی بر جمعیت 20هزار نفری نمی تواند صحت داشته باشد.
در آن زمان نیروهای دولتی برای سرکوب مردم از نیروهای نظامی آن شهرها استفاده نمی کردند بلکه از شهرهای دیگر نیرو وارد می کردند. برای سرکوب مردم ساری در 18 دی ماه 1357 یک گردان نیرو از بجنورد وارد شهر شده بود که در شهادت ساروی ها نقش داشتند.
پس از تظاهرات ساروی ها در 18 دی ماه، روز بعد در 19 دی تظاهرات بزرگتری در قم رقم خورد که به جای خود بسیار ارزشمند بود.
رمضانی گفت: شهدایی که در این روز شهید شدند برخی می گویند ده شهید بود که صحت ندارد.شاهدان عینی و پرونده بنیاد شهید خبر از شهادت دو نفر در این تظاهرات می دهد. این دو نفر با اصابت گلوله کلت شهید شدند. عوامل شهادت این دو ساروی نیروهای شهربانی نبودند زیرا اسلحه سازمان شهربانی یوزی است و کلت را ارتش استفاده می کرد و یا ساواک با لباس شخصی استفاده کننده این اسلحه ها بود.
وی ادامه داد:م جسمه محمدرضا شاه در میدان شهدا دروازه گرگان سابق قرار داشت، ارتش ابتدا تیرهوایی زد تا مردم متفرق شوند، مردم حمله بردند تا مجسمه را تخریب کنند و چند نفر دور مجسمه حلقه زدند که تیری به “تقی-م” اصابت کرد سپس فردی به نام توفیقی تیر به پشت سر وی اصابت می کند. مردم به سمت بانک صادرات فعلی یا باغ قاسمی فرار می کنند، این باغ دیوار داشت، خودروهای ارتش دیوار را تخریب کرده و به مردم حمله می کنند. برخی می گویند شهید عابدین پور شهید اینجا شهید شد برخی می گویند در این باغ تیر خورد و سپس در بیمارستان شهید شد اما شهدای 18 دی ساری همین دو نفر بودند.
این پژوهشگر و ساری شناس افزود: این تظاهرات ها در مازندران با هدایت آیت الله نظری صورت می گرفت، بعد از ماجرای 29آبان که چند نفر شهید شدند مردم هر روز می آمدند و برای بزرگداشت چهلم این شهدا هر روز راهیپمایی انجام می شد. هزینه این راهپیمایی ها که شامل بنر و دست نوشته بود را نیز مردم می دادند.
در ایام نزدیک به انقلاب کمتر کسی جرات هدایت تظاهرات را داشت چون از اقدامات وحشیانه ساواک نسبت به عاملین تحرک در مردم هراس داشتند از طرفی مردم و روحانیت به شدت به اقدامات رژیم طاغوت معترض بودند . حجت الاسلام والمسلمین عبدالحمید عبدالاحد كه در روز تاریخی 29 آبان هدایت تظاهركنندگان را برعهده داشت ، عصر آن روز در منزلش توسط ماموران شهربانی دستگیر و در آنجا بقدری شكنجه شد كه دست ها و دنده ها و قفسه سینه اش شكست . سپس ویرا در حالت اغما در ماشینی قرار دادند و به تهران بردند.
در این ایام قلب مردم انقلابی ایران در دهكده نوفل لوشاتو (حومه پاریس) در كشور فرانسه می تپید و بطور مرتب گوش به فرمان رهبر كبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) داشتند كه با پیامهای راهگشای خویش از آنجا نهضت را هدایت میكرد.
بدین ترتیب طبق فرمان امام که از مردم خواسته بودند روز 18 دی را به پاس شهدای مردم قزوین، مشهد، کرمانشاه مراسم بگیرند ، سراسر کشور شاهد تظاهرات مردمی بود. در ساری هم حدود 20 هزار نفر از خیابان شاه عباس(18 دی کنونی) به سمت دروازه گرگان(میدان شهدا کنونی) که محل تجمع تظاهر کنندگان بود حرکت کردند که در همین بین به تدریج درگیری بین مردم و ارتش شروع می شود. شیخ عبدالله دارابی ، شهید عبدالوهاب قاسمی ، حاج حسین مفتاحی و عبدالحمید عبدالاحد برنامه ریزی و هدایت انقلاب در ساری را بر عهده داشتند .
وقتی جمعیت به نزدیکی حسینیه شهدا واقع در خیابان 18 دی (خیابان شاه عباس آن زمان) رسید ، شهید قاسمی از تصمیم شوم نیروهای امنیتی برای برخورد بی رحمانه با تظاهرات خبر داد و از مردم خواست تا آنها را تحریک به تیراندازی نکنند.
بعد از صحبت های شهید قاسمی، مردم با شعار الله اکبر خود را به میدان شهدا رساندند که با سیم های خاردار محصور شده و نیروهای امنیتی در آن مستقر بودند. اما بدون اینکه هیچ کدام از مردم حتی یک سنگ به طرف آنها پرتاب کند، شروع به تیراندازی کردند
شهید قاسمی سیم های خاردار را گرفته و خطاب به مأموران فریاد زد به مردم شلیک نکنید ، به من تیر بزنید.
دستور نیروهای امنیتی به ارتشی ها برای شلیک مستقیم و امتناع نیروهای ارتش از این دستور با شلیک های هوایی هم جالب بود.نیروهای امنیتی با مشاهده این وضعیت، خود به شلیک مستقیم پرداختند.
پرتاب کردن گل توسط مردم به سمت نیروهای نظامی و شعار «ما به شما گل دادیم، شما به ما گلوله» از به یادماندنیترین اتفاقات آنروز بود. چند سرباز شبانه از پادگان خود فرار کرده و چون غریبه بودند با همان لباس سربازی به مسجد جامع پناه آوردند. مردم انقلابی و مهمان نواز ساری هم لباس و مقداری پول در اختیار این سربازها قرار دادند و آنها را از دید نیروهای امنیتی پنهان نگاه داشتند و حتی جوان ها برای شناسایی نشدن سربازهای فراری موهای سرشان را می تراشیدند.
بهرحال شهید قاسمی قطعنامه روز 18 دی 57 را قرائت كرد و اعتراض خود به کشتار رژیم طاغوت را با صدای بلند فریاد زد و به جمعیت شوری تازه بخشید.
بر اساس اسناد منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی سخنرانی آتشین شهید قاسمی و عبدالاحد بر فراز ساختمان مجاور بانک سپه ساری باعث افزایش شور در میان مردم حاضر در دروازه گرگان (میدان شهدا) شد.
با چنین سخنانی مردم روحیه ای دوچندان و شوری مضاعف در خود احساس کردند و علیه رژیم شاه با صدایی بلند شعار سر دادند طوری که ارتش،حضور مردم بی دفاع را بسیار هولناک یافت و تصیمیم گرفت که باید با آنها با زبان گلوله و آتش سخن گوید.
درگیری بین مردم و ارتش شدت گرفت و به گفته ی حاضرین ارتش از بكارگیری هیچ تجهییزاتی برای مقابله با مردم بی دفاع مضایقه نکرد.
برابر آمار رسمی در تظاهرات 18 دی ساری دو نفر به اسامی عسکری توفیقی و سید اسماعیل عابدینپور به شهادت رسیدند ولی بر اساس اظهارات شاهدان عینی تعداد کشتهشدگان به بیش از 12 نفر میرسد و همچنین بیش از 20 نفر دیگر بر اثر اصابت گلوله و یا ضربات باتوم مجروح شدند.
شهید عسكری توفیقی 38 ساله که به خاطر صلوات فرستادن بعد از شنیدن نام امام خمینی (ره) توسط ساواک دستگیر وپس از۳ روز حبس وشکنجه آزاد شده بود،آن روز همراه مردم ساری به تظاهرات آمده بود و پس از درگیری تظاهرکنندگان با نیروی امنیتی وابسته به حکومت شاه وبر اثر شلیک مستقیم کلت نیرو های نظامی رژیم به شهادت رسید.
شهید سید اسماعیل عابدین پور دیگر شهید آن روز بود که او هم در درگیری با نیروهای ضد شورش در تظاهرات با اصابت گلوله به شهادت رسید.
این باشکوهترین تظاهرات مردم ساری پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود که در واقع بعد از حضور گسترده مردم این شهر در تظاهرات 29 آبان و شهادت تعدادی از آنها کار را برای رژیم پهلوی بسیار دشوار نمود و موجبات سردرگمی شدید ساواک را فراهم آورد.
این خونها نهال انقلاب را آبیاری كرد و مردم را بیش از پیش به صحنه كشاند تا جائیكه رژیم طاغوت با همه امكاناتش مغلوب اراده آهنین ملت انقلابی شد و سر انجام در 22 بهمن 57 انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و همراهی و اتحاد مردم به پیروزی رسید.
در ایام نزدیک به انقلاب کمتر کسی جرات هدایت تظاهرات را داشت چون از اقدامات وحشیانه ساواک نسبت به عاملین تحرک در مردم هراس داشتند از طرفی مردم و روحانیت به شدت به اعتراض به رژیم طاغوت بودند.
طبق فرمان امام که از مردم خواسته بودند این روز را به پاس شهدای مردم قزوین، مشهد، کرمانشاه مراسم بگیرند سراسر کشور شاهد تظاهرات مردمی بود.
حدود 20 هزار نفر از مردم ساری از خیابان شاه عباس(18 دی کنونی) به سمت دروازه گرگان(میدان شهدا کنونی) که محل تجمع تظاهر کنندگان بود حرکت کردند که در همین بین به تدریج درگیری بین مردم و ارتش شروع می شود. شیخ عبدالله دارابی ، عبدالوهاب قاسمی ، حاج حسین مفتاحی و عبدالحمید عبدالاحد از عناصر اصلی رهبری ، برنامه ریزی و هدایت انقلاب در ساری بودند.
شیخ قاسمی به قرائت قطعنامه روز 18 دی 57 پرداخت و اعتراض خود به کشتار رژیم طاغوت را با صدای بلند فریاد زد و به جمعیت شوری تازه بخشید.
با چنین سخنانی مردم روحیه ای دوچندان و شوری مضاعف در خود احساس کردند و علیه رژیم شاه با صدایی بلند شعار سر دادند طوری که ارتش،حضور مردم بی دفاع را بسیار هولناک یافت و تصیمیم گرفت که باید با آنها با زبان گلوله و آتش سخن کند.
درگیری بین مردم و ارتش بیش از پیش روی گرفت و به گفته ی حاضرین ارتش از هیچ تجهییزاتی برای مقابله با مردم بی دفاع مضایقه نکرد
در سند شماره 670 کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک جلد دوم مربوط به روز شمار استان مازندران در صفحه 454 درباره حوادث روز 18 دی ساری، آمده است: در ساعت 11 روز 18 دی 1357 عدهای که تعداد آنها حدود یکهزار نفر است از این خیابان به طرف مأمورانی که نگهبان پیکره 66 بودند سنگ پرتاب کردند و به طرف این مجسمه حملهور شدند.
ابتدا مأموران پشت پایه پیکره قرار گرفته و قصد داشتند از تیراندازی به سمت مردم خوداری و آنها را متفرق کنند ولی با توجه به هجوم جمعیت که قصد تخریب و کشتن مأموران را داشتند ناچار به تیراندازی شده و در نتیجه دو نفر کشته و 10 نفر مجروح شدند.
برابر آمار رسمی در تظاهرات ساری دو نفر به اسامی عسکر توفیقی و علی عابدینپور به شهادت رسیدند ولی بر اساس شاهدان عینی تعداد کشتهشدگان به بیش از 12 نفر میرسد و همچنین بیش از 20 نفر دیگر بر اثر اصابت گلوله و یا ضربات باتوم مجروح شدند.
شهید عسگری توفیقی 38 ساله که به خاطر صلوات فرستادن بعد از شنیدن نام امام خمینی ره توسط ساواک دستگیر وپس از ۳ روز حبس وشکنجه آزاد شده بود،آن روز همراه مردم ساری به تظاهرات آمده بود و پس از درگیری تظاهرکنندگان با نیروی امنیتی وابسته به حکومت شاه آن زمان وبر اثر شلیک مستقیم کلت نیرو های نظامی رژیم به شهادت رسید.
شهید سید اسماعیل عابدین پور دیگر شهید آن روز بود که او هم در درگیری با نیروهای ضد شورش در تظاهرات به اصابت گلوله به شهادت رسید.
دیدگاهتان را بنویسید