نگاهی به مستند – انیمیشن «داییش» در گفتوگو با سعید ساروقی و حمید قربانی، کارگردانان جوان مستند
داییش؛ برای حیدر، فاطمه و غولها!
مستند – انیمیشن «داییش» ساخته مشترک سعید ساروقی و حمید قربانی که در مرکز مستند سفیرفیلم تولید شده؛ ترکیبی از واقعیت و انیمیشن است، فرمی که در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مستند «داییش» دومین همکاری این گروه جوان با سفیرفیلم بعد از مستند «فوتبال» است که سراغ یک سوژه اجتماعی رفته، سوژهای نام آشنا به نام «فقر» اما از زاویه نگاهی دیگر. اینبار قرار است زندگی سخت دختربچه قصه را در دل رویاهای انیمیشنی او ببینیم. انیمیشن در این مستند، نه صرفا برای زیبایی بصری، بلکه در جهت پیشبرد قصه مورد استفاده قرار گرفته است. نکته قابل توجه دیگر، فاصله گرفتن سفیرفیلم از مستندهای آرشیوی است و استفاده از یک فرم جدید در ساختار مستندهای تولید شده در این مرکز.
سعید ساروقی، در گفت و گو با خبرنگار ما در مورد چگونگی رسیدن به این ایده میگوید:
«اوایل پاییز سال 97 به همراه فرمانده سپاه شهر ساروق، اقای بابایی، برای بازدید از پروژههای بسیج سازندگی که شامل ساخت خانه برای مستضعفین و از این قبیل محرومیتزداییها در منظقه بود، رفتیم. بنده را به عنوان فیلمساز دعوت کرده بودند تا یک گزارش عملکرد از اقدامات بسیجی جهادگر آقای حیدر جیریایی و سپاه در منطقه آماده کنم . خیلی طبعم با ساخت کارهای گزارشی موافق نبود. در همین بازدیدها آقای جیریایی از خانوادهای گفت که وضع مالی خوبی ندارند و در یک جای بسیار نامناسب زندگی میکنند. برای بازدید از خانه و دیدن شرایطشان به آنجا رفتیم. وضعیت خیلی سختی با دو فرزند داشتند.
همانجا دختر بچه خانواده را دیدم که گوشهای نشسته و درحال نقاشی کشیدن بود، چهره خیلی بانمکی داشت و مشغول نقاشی یک خانه بود. مادرش هم برایم تعریف کرد از روزی که عموحیدر گفته میخواهم برایتان خانه بسازم، هر روز با ذوق نقاشی خانه و اتاق جدیدش را میکشد.
این لحظه باعث ایجاد یک جرقه در ذهن من شد و با حمید که از لحاظ فکری خیلی به هم نزدیک هستیم مطرح کردم و مشغول نوشتن طرح شدیم.»
حمید قربانی، مستندساز مازندرانی در ادامه صحبتهای سعید ساروقی میگوید: «وقتی که من وارد تیم سازنده مستند فوتبال شدم، بخشی از فیلمبرداری مستند تمام شده بود اما وقتی سعید ایده ساخت داییش را با من مطرح کرد، تصمیم گرفتیم که به صورت مشترک این کار را بسازیم. مهمترین نکته برای ما نوشتن یک طرح و فیلمنامه قوی بود، به خصوص اینکه تصمیم گرفتیم در بخشی از قصه از انیمیشن استفاده کنیم که باید ارتباط درست و خوبی با قصه واقعی و زندگی فاطمه پیدا میکرد. برای همین، چه در پیشتولید و چه در زمان تولید، جلسات چند ساعته با کمک آقای امامقلی که مشاور این مستند بودند، برگزار کردیم.»
«داییش» قصه سرراست و سادهای دارد. دنبال گندهگویی نیست و مانند بسیاری از مستندها به دنبال این نیست که پرونده خاصی را باز یا قصه پیچیدهای را رمزگشایی کند. شاید به همین دلیل است که حمید قربانی میگوید در پیامهایی که در زمان پخش تلویزیونی فیلم دریافت کرده است، تاکید بخشی از مخاطبان بر این بود که به صورت خانوادگی فیلم را دیدهاند: «ما از اول هم دوست داشتیم مستندی بسازیم که برای عموم مردم هم جذابیت داشته باشد و با خانواده این فیلم را ببینند. دلمان میخواست در دل یک قصه، حرف مهم مستند را درک کنند. همذاتپنداری مردم با این خانواده برای ما مهم بود، برای همین وقتی پیام دریافت میکردم که به صورت خانوادگی با حضور همسر و فرزند این مستند را دیدهاند، واقعا احساس خوشایندی داشتم.»
سعید ساروقی هم در پاسخ به این سوال که در ساخت این مستند چقدر به عموم مردم و چقدر به جامعه نخبگانی توجه داشتهاند میگوید: « خب در سالهای اخیر مستندهای زیادی ساخته شده که همگی هم حرفهای مهمی را داشتند اما برای من جذب همه مخاطبها با هر طرز فکر و نگاهی مهم بود، البته این امر به هیچ وجه به این معنا نیست که ما حرفها و واقعیات را نگوییم تا مثلا همه طیفها را داشته باشیم، نه اصلا، ما حرفهایی را میخواستیم بزنیم و فیلمی را بسازیم که شاید موضوعش تکراری باشد (ساخت خانه برای محرومین) اما نکته اصلی و دغدغه مهم ما، پیدا کردن یک بیان جدید و خلاقانه بود، که به حرف اصلی فیلم کمک کند و مخاطب را برای 25 دقیقه پای صفحه نمایش نگه دارد.»
شاید برایتان جالب باشد که بدانید، «داییش» در بین مستندهای پر سروصدای زیادی که مرکز سفیرفیلم ساخته است، از بیشترین تعداد پخش تلویزیونی برخوردار است. به گفته ساروقی که تهیهکنندگی این مستند را نیز بر عهده داشته است، این مستند حدود 8 بار با تکرارهایش از شبکه افق و 2 بار از شبکه مستند در جشنواره تلویزیونی مستند پخش شده است. همچنین در سایت فیلمگردی نیز به صورت آنلاین در دسترس است. قربانی هم میگوید اگر کار تبلیغی بیشتری برای پخش این مستند انجام میدادیم، حتما بازخوردهای بیشتری داشتیم: «ما این سبک مستندسازی را دوست داریم چون معتقدیم مردم ما قصه را دوست دارند و وقتی در دل یک مستند، قصه آدمهایی شبیه به خودشان را مشاهده نمایند، با آن ارتباط بهتری برقرار میکنند. ولی خب این مستلزم کار تبلیغاتی بیشتر روی چنین مستندهایی است. بسیاری از مستندهایی که در رسانهها مطرح میشوند، چون موضوع جنجالی و حساسی را دستمایه قرار میدهند، مورد توجه قرار میگیرند اما گاهی میبینیم که فیلمساز به کل یادش رفته که قرار است در درجه اول فیلم بسازد و انگار دارد برای مخاطب مقاله میخواند. فکر میکنم این سبک مستندها بیشتر برای جامعه مخاطب نخبگانی جذاب باشد. ما دنبال این بودیم که بیش از حد قصه را طولانی نکنیم، کوتاه و مفید حرف بزنیم و با استفاده از ابزاری به نام انیمیشن، روایت قصه را برای مخاطب عام جذابتر کنیم.»
ساروقی هم در پاسخ به این سوال که چه بازخوردهایی بعد از پخش فیلم از مخاطبین دریافت کرده است میگوید: «خوشبختانه بازخوردهای مثبت زیادی از مخاطبان برای مستند داییش داشتیم. جالب بود اکثرا این نکته را میگفتند که هنگام تماشای داییش هم خندیدم و هم گریه کردیم. خب این برای ما بسیار لذتبخش بود که مستندمان توانسته به بهترین شکل حرفش را بزند و روی مخاطب هم تاثیر بگذارد.»
در ادامه از ساروقی میپرسم حالا که تاکیدت بر روی قصهمحور بودن آثارت است، آیا «داییش» هم مانند بسیاری از قصههای کلاسیک «قهرمانمحور» است؟ وی میگوید: «اینکه تاکید دارم مستندهایم را به صورت قصهمحور کار کنم، یکجور علاقه شخصی به این سبک است. خودم خیلی دوست دارم روایتگر داستانهای زندگی مردم باشم. اما در بحث قهرمانمحوری باید بگویم بله، این کار قهرمانمحور بود. بنظرم ما از این دست قهرمانها زیاد داریم اما رسانه روایتگر برای معرفی این قهرمانها نداریم.»
حمید قربانی در ادامه میگوید: «بگذار حرف سعید را کامل کنم. همه ما میدانیم که بدنه اصلی جامعه ایرانی، روزهای سختی را به خصوص از نظر اقتصادی میگذراند. با هم شوخی که نداریم، واقعیت این است که بسیاری از مردم ما دیگر امید چندانی به دولت فعلی ندارند؛ خب در این شرایط چه باید بکنیم؟ دست روی دست بگذاریم و وااسفا سر بدهیم؟! یا نه، خودمان هوای همدیگر را داشته باشیم. کاری که حیدر در این فیلم انجام میدهد، از جنس دغدغهمندی و احساس مسئولیت در قبال جامعه اطرافش است، حتی اگر این جامعه برای حیدر، یک روستای کوچک در دل اراک باشد. خب من فکر میکنم اگر ما در هر روستا و شهری، یک حیدر داشتیم، زندگی و آینده چند تا از فاطمهها تغییر میکرد؟!»
در پایان از سعید ساروقی در مورد فیلم جدیدشان میپرسم، میگوید: «بله با حمید مشغول ساخت کار جدیدی این بار هم در اراک هستیم. فضا و قصه این مستند کاملا با «داییش» فرق میکند. البته از حمید هم باید عذرخواهی کنم که هربار از شمال میکشانمش سمت اراک (با خنده). انشاءالله کاری هم توی شمال بسازیم!»
حمید قربانی هم میگوید: «من اینقدر در این چند سال با سعید توی اراک کار ساختم، به خانواده میگویم اراک مثل وطن دوم من است. (با خنده) چندین ماه روی قصه و سوژه مستند جدید کار کردیم. البته چون من درگیر نویسندگی و تدوین مستند دیگری بودم، بیشتر کار روی دوش سعید بود. از طرفی کرونا باعث شد مجبور شویم بیشتر جلسات را به صورت آنلاین برگزار کنیم. ولی در نهایت امیدوارم مستند جدید مورد توجه مخاطبین و اصحاب رسانه قرار گیرد، چون قصه حساس و مهمی دارد»
دیدگاهتان را بنویسید