امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-01
اشتراک گذاری:

نقدی بر تحلیل‌های سیاسی «دشمن‌محور»

مخاطب این نوشتار نه کسانی‌اند که به هر دلیل قصد شرکت در انتخابات را ندارند و نه کسانی که چیزی به نام «دشمن» را حاصل تئوری توطئه می‌دانند؛ بلکه اتفاقاً سخن با همان کسانی است که همچون نگارنده قصد مشارکت در انتخابات را داشته و در پی آن هستند که نظام و کشور مورد تهدید یا تجاوز دشمن قرار نگیرد. 

در فضای سیاسی این سال‌ها بارها و بارها مفهوم دشمن به مناسبت‌های مختلف تکرار شده‌است:

رأی به فلان نامزد دشمن را خوشحال می‌کند؛

صحبت کردن به این سبک باعث سوء استفادۀ دشمن می‌شود؛

فلان موضع‌گیری خوراک خوبی برای تبلیغات دشمن فراهم کرد؛

کسانی که چنین حرفی را می‌زنند با دشمن همنوا شده‌اند؛

خشم دشمن، نشانۀ درستی و حقانیت فلان فرد یا فلان تصمیم است؛

 و …

بطور مصداقی و عینی، در بررسی حوادثی چون اظهارات مرحوم آیت‌الله منتظری در سال 76 و حوادث پس از آن، حوادث پس از انتخابات سال 88، ماجرای عزل وزیر اطلاعات در سال 90، موافقت یا مخالفت با برجام، انتخابات سال 94 مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری (که در آن، موضوع لیست مورد حمایت دشمن مطرح شد)، انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 و 96، و همچنین تفاهم‌نامۀ 25 سالۀ ایران- چین، مفهوم «دشمن» از مفاهیم متداول بوده و هست. سخن نگارنده هم این نیست که اساساً طرح چنین مفهومی و توجه به آن اشتباه است؛  بلکه هدف این نوشتار این است که یک واکاوی صورت بگیرد که وزن این مفهوم در قضاوت‌ها، تحلیل‌ها و انتخاب‌ها چقدر باید باشد.

نکتۀ نمکین و البته کانونی ماجرا اینجاست که گاهی همان کسانی که به این مفهوم در وقایعی توجه ویژه دارند، در واقعه‌ای دیگر نمی‌توانند از این مفهوم در جهت صدق دعاوی خود استفاده کنند و برعکس کسانی که بسیاری اوقات توجهشان به این موضوع نسبتاً کم است، در جای دیگری همین مفهوم را سر دست می‌گیرند؛ 

مثلاً بعد از انتخابات سال 92 و پیروزی آقای روحانی، نخست وزیر رژیم صهیونیستی مواضع تندی علیه رییس‌جمهور منتخب اتخاذ کرد؛ چنین مواضعی می‌توانست نشانۀ حقانیت یک شخص تلقی شود؛ اما مدیر مسئول محترم روزنامۀ کیهان در تاریخ 10 مهر 92، در یادداشتی ضمن برشمردن دلایلی، مواضع رژیم صهیونیستی را «نعل وارونه» و «عملیات فریب» تعبیر کرد.

یا اینکه در جریان مذاکرات هسته‌ای منتهی به برجام و نیز پس از آن، حامیان دولت در حمایت از برجام، مخالفین آن را به همنوایی با رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه متهم کردند و می‌کنند؛ بطور مثال می‌توان به سخنان مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در تاریخ 12 اسفند 93 در همایش ملی «الگوی توسعۀ پایدار و متوازن منطقه‌ای» اشاره کرد که تیتر روزنامه‌ها را اینگونه رقم زد: «دلواپسان با نتانیاهو همزبان شده‌اند»؛ حال آنکه اگر مواضع دشمن ملاک باشد، بسیاری از حامیان دولت فعلی نمرۀ قابل قبولی در حوادث پس از انتخابات سال 88 نمی‌گیرند.

از همۀ این‌ها که بگذریم، به انتخابات می‌رسیم! و همین نزدیکی به انتخابات بود که نگارنده را وا داشت تا پیرامون این موضوع قلم بزند. نزدیک انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 و سال 96 در پیامک‌ها و نیز در شبکه‌های اجتماعی پیامی به این مضمون دست به دست می‌شد: «حدیث انتخاباتی: شخصی از امام‌صادق علیه‌السلام پرسید: بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟ عادل، صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن! اگر به تشخیص نرسیدم؟ ببین افراد متدین به کدامیک متمایلند. اگر نفهمیدم؟ بنگر به مخالفان آئین ما، کدام یک را بیشتر می‌پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر خشمگینشان می‌کند، او را برگزین.»

به‌تازگی دیدم جمله‌ای از شهید همت هم برای انتخابات مورد توجه قرار گرفته‌است: «هر موقع در مناطق جنگی راه را گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می‌کوبد همان جبهۀ خودی است»

بعید نیست مضامین مشابهی در ایام منتهی به انتخابات باز هم نُقل برخی محافل حقیقی و مجازی گردد.

سه نکته تقدیم می‌شود:

اولاً حدیثی که مورد اشاره قرار گرفت و احتمالاً در روزهای آتی باز هم منتشر خواهد، شد از احادیث مشهور فقهی شیعه موسوم به «مقبولۀ عمر بن حنظله» است؛ فقها به این روایت توجه ویژه‌ای دارند، اما متأسفانه در این پیام‌ها حدیث به نحو عجیب و قابل توجهی هم تقطیع و هم تحریف می‌شود و برای مقاصد سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بحمدلله سایت پرسمان، وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری مطلب خوب و جامعی پیرامون اصل حدیث و مغالطات صورت گرفته پیرامون این حدیث منتشر کرده که با وجود این مطالب، نیازی به توضیح مفصل نگارنده نیست. ر.ک.

حدیث انتخاباتی/ قبل از انتشار پیامی، بویژه در باب احادیث، تأمل و تحقیق کنیم.

تنها به همین بسنده می‌شود که اولاً مراد از حاکم، قاضی است و ثانیاً اصلاً موضوع روایت، اختلاف احادیث است و روایت مذکور در مقام بیان قضاوت بین دو حدیث متعارض است و در انتها می‌خواهد بگوید گاهی امام علیه‌السلام در مقام تقیه، همان حکم اهل سنت را بیان کرده و در مقام عمل کردن بین دو حدیث متعارض، یکی از چند ملاک، مخالفت حدیث با حکم اهل سنت است.

ثانیاً اگر ملاک و معیار اصلی ما توجه به موضع‌گیری دشمن باشد، به احتمال زیاد دچار مشکل خواهیم شد! چرا که از یک سو، دشمنان همگی هم‌نظر نیستند و آن‌ها هم منافع مختلفی را دنبال می‌کنند و به تناسب اهداف مختلفی که دارند، گاهی راهبردهای مختلفی اتخاذ می‌کنند. مثلاً در جریان کودتای سال 1299، اینگونه نبود که دولت بریتانیا همگی در مورد نحوۀ دخالت در ایران یک نظر را دنبال کنند؛ بلکه وزارت امور خارجه و وزارت جنگ هر یک راهبرد متفاوتی را پیشنهاد می‌دادند. درست است که در نهایت دشمنان ما همگی در برخی نقاط اشتراک نظر دارند و مثلاً همگی از اجرای احکام اجتماعی اسلام بیمناک هستند، اما تفاوت‌های دیدگاه‌هایشان این اقتضا را دارد که هر گروه از پیروزی نامزدی در انتخابات اظهار خرسندی کنند. 

از سویی دیگر، تشخیص موضع اصلی دشمن هم کاری ساده نیست! چرا که به قول آقای حسین شریعتمداری ممکن است دشمن عملیات فریب را دنبال نماید.

و سخن آخر هم پیرامون نکتۀ دوم، این است که همین دشمن، ممکن است در تشخیص منافع خود دچار اشتباه محاسباتی شود! مثلاً ممکن است خیال کند نفر الف با اهداف او همسویی بیشتری دارد، حال آنکه اتفاقا نفر ب بهتر بتواند مقاصد او را برآورده کند. در قرآن کریم هم خداوند در آیات 13 و 14 سورۀ حشر به اشتباه محاسباتی و عدم انسجام دشمن اشاره می‌فرماید و این‌ها را ناشی هم عدم تفقه و عدم تعقل دشمن می‌داند. به هر حال دشمن را نباید دست کم گرفت، اما نباید هم فراموش کرد که آن‌ها انسانند و ممکن است در جهت تأمین منافعشان اشتباهاتی مرتکب شوند. 

ثالثاً بهتر است هر یک از ما بجای تنبلی و واگذار کردن تصمیم‌گیری‌هایمان به مشاهدۀ موضع دشمن، ابتدا هر مسئله‌ای را ایجابی بررسی کنیم؛ 

برای اینکه بفهمیم برجام یا تفاهم‌نامۀ 25 سالۀ ایران- چین، برای کشور مفید هستند یا خیر، قدم اول بررسی سطر به سطر این قرارداد و این تفاهم‌نامه از منظر حقوقی، اقتصادی، علمی، سیاسی و فرهنگی ‌است؛ سپس بررسی اینکه چه شرایطی در کشور، دولتمردان را به حصول این توافق‌ها سوق داد و در آخر بررسی اینکه اگر چنین کارهایی صورت نمی‌گرفت، شاهد چه تحولاتی بودیم یا خواهیم بود. 

به نظر می‌رسد اگر چنین بررسی‌های جامعی صورت بگیرد، خوشحالی یا ناراحتی دشمنان و رسانه‌های آنان در قضاوت ما تأثیر بسزایی نگذارد.

در قضیۀ انتخابات هم همین است؛ ملاک‌های یک رییس‌جمهور یا یک نمایندۀ خوب تا حدود زیادی معلوم است؛ مثلاً رییس ‌جمهور باید مدیریت قوی و برنامۀ مدون داشته باشد؛ افکار و عقاید صحیح داشته باشد، برای مبارزه با فساد خط قرمزی نداشته باشد و …؛ حال اگر کسی چنین ویژگی‌هایی نداشت، اما شعارهای زیبا و حماسی می‌داد و در نطق‌هایش دشمن را تحریک می‌کرد، آیا باید صِرف خشم دشمن از این مواضع، ما نیز به او رأی بدهیم؟

در انتهای این یادداشت، بازمی‌گردم به همان حدیث شریفی که ذکر آن رفت؛ امام‌صادق علیه‌السلام ابتدائاً در مقام مقایسۀ دو حکم از دو قاضی، بیان می‌فرمایند: «حکم آن درست است که عادل‌تر و فقیه‌تر و در نقل حدیث راستگوتر و با تقوىتر است و به حکم آن دیگری توجه نشود.» ملاحظه می‌شود که امام از ابتدا ملاک‌های ایجابی را بیان می‌کنند. باز وقتی راوی سوال می‌کند که اگر هر دو قاضی در این شرایط برابر بودند، چه کنیم، باز امام ملاک ایجابی ذکر می‌کنند و در انتها وقتی تمام ملاک‌های ایجابی برابر بود، امام علیه‌السلام حکمی را لازم‌الاتباع می‌دانند که با حکم غیر شیعه مخالفت دارد؛ پس اگر بخواهیم همین حدیث را هم مورد عمل قرار دهیم، باید ابتدا به امور ایجابی توجه کنیم و در انتها در صورتی که باز هم مسئله برایمان روشن نشد، امر سلبی را مورد توجه قرار دهیم؛ نه اینکه از همان ابتدا در مقام مقایسۀ دو حکم، آن حکمی را که مخالف با غیر شیعه است، ترجیح دهیم! 

به نظر نگارندۀ این سطور، قطعاً «دشمن» یک مفهوم خیالی نیست و واقعیت دارد؛ اما در وزن‌دهی به نقش دشمن و موضع‌گیری دشمن که مسئله‌ای مناقشه‌برانگیز است، با توجه به تمام آنچه گفته شد، در انتخاب اشخاص یا قضاوت در مورد افراد یا حوادث یا توافق‌ها، توجه به دشمن باید در آخرین مرحله قرار بگیرد و مرحلۀ نخست باید نگاه به امور ایجابی باشد.

منبع:تحلیلی الف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *