این روزها متاسفانه از آن جهت که یک متن با سربرگ قضایی در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر شده است که دال بر تخلفاتی که در حوزه شهری ساری اتفاق افتاده است و پای بسیاری از عناصر سیاسی شهر را بدون توجه به رعایت تشریفات قضایی درگیر کرده است،این موارد باعث شد که به این موضوع فکر کنیم که چه بر سر ساری آمده است؟!
با یک بازخوانی در طول ۱۰ تا ۱۲ سال اخیر ساری به ما نشان میدهد که یک اتفاق خیلی دردآوری رخ داده است و آن این است که به نظر میرسد یک فرد خاص یا یک جریان خاص با ایجاد دعواهای کذایی و دو قطبیهای کاملا مصنوعی و جریانسازیهای رسانهای زرد، منابع قدرت و ثروت را در ساری به دست آورده است و تمام رقبای بالقوه را چه در ظاهرِ دوست و چه در ظاهر دشمن، از بین برد، بدون اینکه حتی کوچکترین اثری از خود برجای بگذارد و اگر کسانی عاقلانه و با تدبیر به موضوع نگاه کنند، متوجه میشوند که ساری در طول ۱۰ تا ۱۲ سال گذشته بهطور واضحی درگیر حاشیههای دو قطبی شده یک فرد یا گروه خاص است.
همان گروهی که با یک دو قطبی فاجعهبار، حتی به نتایج فاجعهبارتری حتی به هتک حرمت حیثیت افراد آبرومند شهر پیش رفتند و بعد از آن معامله کردند در آن نیمه شبهای معروف، لیست انتخاباتی بستند به ظاهر برای تقابل با جریان مخالف خودشان، معامله کردند برای فسادهای گسترده.
یک نگاه واقعی به مسائل شهر ساری و در یک نگاه کلانتر نشان میهد که یک فرد یا یک جریان خاص با حقه بازی و رفتارهای غیراخلاقی دائماً منتفع شدند و دائم خود و بستگانشان در همه جا بدون اینکه کوچکترین اثری از خود برجای بگذارند، اقدامهای لازم خودشان را انجام دادند و در این راه از فدا کردن هیچ کس ابایی نداشتند، چه حقالناس، چه بیتالمال و ترک فعلهایی که چه در مقام شهری و چه در مقام استانی کردند که به راحتی قابل پیگیری است.
باید ساری دست از لمپنیزم سیاسی خودش بردارد و به عقلای شهر برگردد و به این نتیجه برسیم که ساری نیازمند نگاه نو و حرف تازه است و افراد جدید باید برنامهریزی کنند، افرادی که دغدغه آنان فراتر از دغدغه من و بستگانم داشته باشند، بستگانشان را مردم شهر و استان بدانند و آینده فرزندان این شهر و این خطه را معامله نکنند با جماعتی که منابع آبی را به یک سمت و منابع مالی را به سمتی دیگر بدهند و شکافهای اجتماعی و اعتمادی ایجاد کنند که حاصل آن نابودی شهر ساری است.
ساری؛ نیازمند ترمیم زخم و بهبود حال خود است اما نه با رسانههای زردی که به فکر منافع خودشان هستند، نه با جماعتی که صبح شعار زنده باد مرده باد میگویند و شبانگاهان لیست انتخاباتی میبندند.
ساری نیازمند مردانی است که شفاف و صریح در صحنه پای کار باشند و برای خدمت به مردم و شهر اهل جهاد باشند؛ نه نشستن در خیالستانهای جاده سرمایهداری شهر.
زمانی ساری نجات پیدا میکند که فرد فرد شهروندان ساری تلاش کنند افرادی انتخاب کنند از جنس خدمت بهطور واقعی، نه نمایشی، نه پروپاگاندای رسانهای، نه هزینههای گزاف برای خریدن صفحات مجازی و رسانههای زرد و اهل آن باشند که بیش از انکه اهل نمایش باشند، کار کنند و خدمت.
دیدگاهتان را بنویسید