رئیس پژوهشکده خیریه آلا در پنجمین نشست از نشستهای تخصصی سمینار علمی خیر قرآنی ضمن تشریح مفهوم خیر قرآنی به ارائه یک دستهبندی در زمینه خیر برای خود قرآن پرداخت و گفت: مجموعه مصادیق نیکوکاری را در مورد قرآن میتوان در چهار دسته طبقهبندی کرد. این تقسیمبندی البته به صورت شهودی است و شاید بتوان دستهبندی دیگر یا دستههای دیگری برای آن لحاظ کرد.
به گزارش خبرنگار ایکنا، چهارمین نشست از سلسله نشستهای سمینار علمی «خیر قرآنی بر بستر مشارکتهای مردمی» چهارشنبه دهم شهریورماه با حضور محمدصالح طیبنیا، رئیس پژوهشکده آلاء و با موضوع ایدههای مشارکت مردم، به صورت مجازی و پخش زنده از نشانی khairemandegar در اینستاگرام و آپارات، برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام والمسلمین علی ملانوری، مدیرکل ارتباطات و هماهنگی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجریکارشناس این نشست به مرور کوتاهی بر تاریخچه چهار نشستی که در روزهای گذشته برگزار شد پرداخت و پس از آن بیان کرد: در معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حدود یک سال و نیم قبل ایدهای تحت عنوان ایجاد یک تشکل برای خیر قرآنی در سطح کشور مطرح شده است، بنیاد خیریه آلاء به عنوان مشاور علمی این ایده با معاونت همکاری داشته و مباحث متنوعی در این زمینه مطرح شده است؛ این ایده ها منجر به یک پیش نویس هم شده است.
وی افزود: ما در این جلسه به دنبال ارائه یک یا چند فرضیه یا مدل برای سامان دادن به این تشکل ملی هستیم. ما می دانیم در مراکز برخی استانها، شهرستانها، سازمانها و … تلاشهایی در گذشه برای این که امر خیر قرآنی به سامانی برسد انجام شده و گاهی هم عنوانی پیدا کردهاند اما تا امروز به یک تشکل ملی مانند آنچه در بحث سلامت، مدرسه سازی و … داریم، نرسیدهایم. این در حالی است که بستر فرهنگی در ایران اسلامی برای این کار وجود دارد و در گذشته توجهات فراوانی برای توسعه قرآن کریم انجام می شده، لذا امروزه لازم و واجب است این نقش مردمی مجدد بازسازی شود.
بر اساس این گزارش در ادامه این نشست محمدصالح طیبنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، مدیر عامل بنیاد خیریه آلاء و رئیس پژوهشکده آلاء به ارائه سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه آمده است:
«ما برای اینکه به ایده راه اندازی این تشکل برسیم ابتدا باید به یک مفهوم شناسی در مورد خود واژه «خیر قرآنی» بپردازیم چون ممکن است مفهومی که در ذهن من از خیر قرآنی شکل گرفته است با کسانی که مخاطب این موضوع هستند متفاوت باشد.
ابتدا از مفهوم نیکوکاری شروع می کنم، «خیر» معادل مفهوم نیکوکاری است، نیکوکاری در واقع فایده رسانی به غیر بدون چشمداشت بازگشت دنیوی است. از آیه نهم سوره مبارکه «انسان» قرآن هم میشود این مفهوم را برداشت کرد. وقتی ماجرای اطعام خانواده امیرالمومنین(ع) را نقل می کنیم می فرماید: «انَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا» یعنی ما به خاطر خدا شما را اطعام کردیم. ویژگی این اطعام ان است که نه بهایی می خواهند و نه منتظر تشکری هستند. این تعریف ما از مفهوم نیکوکاری یا کار خیر است. در اسلام قید «لِوَجْهِ اللَّهِ» قید تمام کارها هست و هر عملی که عبد مسلمان انجام می دهد باید لِوَجْهِ اللَّهِ باشد، نیکوکاری هم از این قاعده مستثنی نیست.
در قرآن بیش از ۳۰ واژه وجود دارد که واژگان یا به اصل مفهوم نیکوکاری و یا به مصادیق آن اشاره دارند. مفاهیمی همچون «عمل صالح، «معروف»، «خیر»، «احسان»، «انفاق»، «صدقه»، «بِرّ»، «زکات»، «خمس»، «اطعام» و دهها واژه دیگر که از قرآن استخراج شده است و ناظر به مفهوم نیکوکاری است.
اگر بخواهیم واژه معادل نیکوکاری را پیدا کنیم، بهترین واژه «احسان» است خود مفهوم «خیر» اعم از نیکوکاری است و حتی گاهی ناظر به فعل نیست، لذا واژه احسان بهترین واژهای است که با مفهوم نیکوکاری تطابق دارد. در ادبیات فارسی این واژه بسیار خوب انتخاب شده و بهترین ترجمه برای احسان است. مفهوم احسان هم به معنی نیکی کردن به دیگران و هم به معنی کار نیک انجام دادن است، بنابراین بسیار مناسبت خواهد بود اگر به جای استفاده از لفظ خیر از لفظ احسان استفاده کنیم.
سوالی که وجود دارد این است که مفهوم خیر قرآنی چیست؟ اینجا یک اتفاقی افتاده است که باید آن را تدقیق کنیم، گاهی وقتی میگوییم «خیر قرآنی» منظورمان انجام همان اعمال نیکی است که در قرآن ذکر شده است. شاید قریب به ۲۰ مصداق در این زمینه تعریف شده است. مفاهیم دیگری هم آمده است که لزوماً به عنوان مصداق نیکوکاری نیامده اما کاملاً از مصادیق آن است مانند «صدقه» که یک مفهوم قرآنی بوده و از مصادیق نیکوکاری است، خمس، زکات، اطعام و … از جمله موارد دیگری است که در این زمره قرار می گیرد.
قرآن کریم در آیه ۱۷۷ سوره مبارکه بقره «بِرّ» را تعریف کرده است، در واقع انفاق از چیزهایی که به آن علاقه داریم بِرّ نام دارد. «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» یکی از نکات زیبای خیر قرآنی و تفاوت ما با خیر غربی هم همین موضوع است، مجموعه ای در انگلیس قرار دارد که شاخص های بخشش در دنیا را اعلام می کند. این موسسه دو شاخص دارد و بر اساس همان دو شاخص میانگین بخشش در دنیا را اعلام می کند و همان می شود شاخص جهانی بخشش. آن دو شاخص هم یکی «میزان کمک به افراد به غریبه» و دیگری هم «وقت و زمانی که برای کمک به افراد گذاشته می شود» در این مقوله اگر به نزدیکان خود کمک کنید کار خیر انجام نداده اید، در حالی که قرآن دقیقاً عکس این را می گوید و می فرماید: «وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ قربی …» یعنی اگر در نزدیکان خود نیازمندی را دارید نباید به عقب تر کمک کنید. خیر قرآنی اینجاست که با خیر غربی فرق می کند.
وجوه تمایز خیر قرآنی از خیر غربی
قید لوجه الله برای خیر قرآنی است در خیر غربی لوجه الله نداریم.تعبیری از یکی از فلاسفه مشهور وجود دارد که می گوید؛ «من گوساله همسایه را نمیدزدم برای اینکه مبادا او گاو من را بدزدد». در غرب یک بانک به اسم «بانک زمان» وجود دارد، افراد در سنین جوانی ساعاتی در روز، هفته یا ماه به پرستاری سالمندان میپردازند و آن ساعت ها را در بانک زمان ذخیره میکنند تا وقتی به سن پیری میرسند، دولت موظف به همان میزان ساعت از آنها پرستاری کند. این با خیر قرآنی سازگار نیست چون لوجه الله نیست و جزای آن در همین دنیا به فرد پرداخت میشود، اصلاً فرد کار را انجام میدهد تا جزای آن را بگیرد در واقع تجارت می کند. در حالی که قرآن می فرماید در راه خدا انفاق کنید خداوند ده ها برابر آن را باز می گرداند. پس خیر قرآنی با خیر غربی یکی نیست.
یکی از نکات دیگری که در خیر قرآنی وجود دارد مسئله کار برای آخرت است، یعنی فرد میگوید من کار خیر انجام میدهم برای اینکه میخواهم خدا به من جزا بدهد. «عقبه» و «گردنه» از سختترین گذرهای روز قیامت است و قرآن میفرماید عقبههای روز قیامت همین کارهای خیر است. اینکه شما فردی را که زیر بار دین است را آزاد کنید، یعنی دقیقاً نیکوکاری کردهاید.
اهمیت حفظ کرامت در نیکوکاری
یکی از شاخصهای کار خیر قرآنی در سوره مبارکه «بقره» آمده است و آن هم مسئله حفظ کرامت نیازمند است و اینکه به هیچ وجه بر او منت نگذارید. امیرالمومنین(ع) در نامه ۳۱ نهجالبلاغه به امام حسن(ع) می فرماید: احسان و نیکوکاری رابه گونهای تمکین کن که نیازمند آمده است بار تو را بردارد و روز قیامت به تو تحویل دهد. امام حسن(ع) می فرماید: نیازمند فرستاده خداست بر تو و بر او منتی نیست. آیا ما امروز کرامت نیازمند را حفظ می کنیم یا او را در صف نگه می داریم و اذیت میکنیم.
پس وقتی میگوییم به دنبال ارائه یک مدل خیر قرآنی هستیم، یکی از مفاهیمی از کار خیر قرآنی که ذهن متبادر میشود همین مفاهیمی است که توضیح داده شد.
مفهوم دوم این است که منظور من از خیر قرآنی نیکوکای در مورد قرآن و با موضوع نیوکاری قرآن است. قبلاً موضوع نیکوکاری اطعام، تهیه جهیزیه، آموزش و .. بود که همه بر اساس شاخصهای قرآنی بود، اما اینجا اگرچه نیکوکاری هست، شاخصهای قرآنی هم هست اما موضوع نیز خود قرآن است. آنچه دغدغه معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است این مفهوم است. هرچند مفهوم اول یک اساسیتر است.
انواع کار خیر قرآنی با موضوع قرآن
مجموعه مصادیق نیکوکاری را در مورد قرآن میتوان در چهار دسته طبقهبندی کرد. این تقسیمبندی البته به صورت شهودی است و شاید بتوان دسته بندی دیگر یا دستههای دیگری برای آن لحاظ کرد.
اولین نیکوکاری قرآنی آن دسته از نیکوکاریهایی است که موضوع آن خود کتاب قرآن است. این دسته چندین مصداق دارد که یکی از آنها چاپ، نشر و توزیع قرآن است. یعنی کاری کنیم خیرین در موضوع چاپ و نشر و اینکه این قرآن در دسترس همه قراربگیرد، فعالیت داشته باشند.
مصداق دوم در این دسته کتابت قرآن کریم است که ریشه تاریخی دارد و در طول تاریخ جزء مصادیق خیر قرآنی بوده است، این کار در واقع یک شرافت برای مسلمانان بوده است. این مسئله امروز هم وجود دارد هرچند ممکن است روشهای کتابت تغییر کرده باشد.
مصداق سوم در دسته اول این طبقه بندی ترجمه قرآن کریم است. امروز یکی از خلأهای جدی برای فهم قرآن ترجمههای قرآن است. در زبان فارسی ده ها ترجمه وجود دارد که برخی با کیفیت و برخی هم بیکیفیت است. جالب است که یکی از ریشههای شکلگیری داعش در جهان غرب و بسیاری از کسانی که از کشورهای اروپایی به داعش پیوستند ترجمه قرآن بوده است. متأسفانه امروز ترجمه شیعی خوب بسیار کم است و لذا میطلبد در این زمینه فعالیت داشته باشیم.
مسابقات بینالمللی قرآن مصداق کار خیر قرآنی
دسته دوم مربوط به نیکوکاری در مورد خود قرآن به فعالیتهای قرآنی مربوط به حفظ و قرائت قرآن است که بسیاری از شکل های نیکوکاری در قرآن ناظر به این مسئله است. در قدیم به خصوص در جهان تسنن دارالتحفیط که کار حفظ قرآن را انجام میداد بسیار زیاد بود و همین الان در مصر یا در پاکستان افراد بسیار زیادی حافظ قرآن هستند. در تشیع بعد از انقلاب این کار کلید خورده اما همچنان با فقر حافظ قرآن روبرو هستیم، یکی از کارهای بسیار خوبی که در کشور توسعه پیدا کرده است مسئله حفظ قرآن در سنین نوجوانی است.
مسابقات بینالمللی قرآن هم یکی از مصادیق نیکوکاری حفظ و قرائت است. موضوای که مهم است این است که در این بخش به شدت نیاز به ایدههای نو داریم. نمیدانم مبدع ایده «تلاوت روزانه قرآن» کیست امیدوارم هر کجا هست مشمول رحمت الهی باشد چرا که با این ایده کار بسیار بزرگی انجام داده است.
فقر ایده در مسئله خیرقرآنی با موضوع فهم قرآن
دسته سوم از کار خیر قرآنی با موضوع خود قرآن مسئله فهم قرآن کریم است که مربوط به بخش سخت کار بوده و کمتر هم برای آن ایده داریم. در این حوزه هم نیاز به الگوهای نیکوکارانه داریم شاید بحث نرم افزارها و فیلم و سریالهایی که برای مفاهیم خاص قرآنی ساخته میشود میتواند مصادیق این نوع کار خیر قرآنی باشد. امروز بیشترین نیاز ما ورود خیریه ها در حوزه فهم قرآن است.
چهارمین عرصه کار خیر قرآنی با موضوع خود قرآن عرصه تربیت قرآنی است، الگوهای خوبی همچون مهد قرآن یا مدارس قرآنی راهاندازی شده است. یکی از ایدههایی که در این حوزه جای آن خالی است مسئله شهر بازی قرآنی است که هم به فهم قرآن کمک میکند و هم الگوی تربیت قرآنی است؛ طراحی بازی های قرآنی هم میتواند مصداق این موضوع باشد.
آشنایی با یک اشتباه استراتژیک در حوزه کار خیر
مسئله که در امر خیر به خصوص در حوزههای دینی و قرآنی با آن مواجه هستیم این است که شکلگیری انقلاب اسلامی این توقع را در بین مردم پدیدار کرده است که چون ذات انقلاب، اسلامی و دینی است پس همه فعالیتهای مربوط به کار قرآنی و دینی را باید حاکمیت و دولت انجام دهد. این یک اشتباهی است که مسئولان و مردم توأمان در به وجود آمدن آن نقش داشتهاند. این در حالی است که قبل از انقلاب شاهد بودیم که خانوادهها خود دغدغه تربیت قرآنی داشتند، در آن نظام که فساد اجتماعی زیاد بود خانوادهها خودشان فرزندان را به صورت قرآنی تربیت میکردند.
حکومت در به وجود آمدن این دیدگاه مقصر بوده است، شما به نهادهای فعال در حوزه فرهنگی نگاه کنید نهادهای بسیار زیادی را میبینیم که بودجه سالانه دارند، از آن طرف مردم احساس میکنند وقتی دولت این کار را انجام میدهد پس ما چرا این کار را بکنیم. این یک اشتباه بسیار استراتژیک است.
نتایج یک تحقیق علمی برای شکلگیری مجمع ملی
سال گذشته تحقیقی در حوزه امکانسنجی جذب مشارکتهای مردمی در بخش قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفت، هدف این تحقیق بررسی وضعیت و راهکاراهای توسعه مشارکت مردمی در حوزه قرآن و عترت با تمرکز بر ظرفیت معاونت قرآن و عترت بود.
قبل از انجام این پژوهش فعالیتهای جسته و گریختهای در این عرصه صورت گرفته بود اما در این پژوهش یک کار کاملاً علمی و نظاممند صورت گرفته که در دو بخش انجام شده است. بخش اول یک سری پرسش نامه برای برخی فعالان قرآنی در چنیدن استان ارسال شده و در آن سوالاتی در باب تجارب به دست آمده، نحوه جذب مشارکت و پیشنهادهایی که داشتند مطرح و پاسخها گردآوری شد. بخشی از این تحقیق و تحلیل آن را در ادامه ارائه میدهم. در این تحقیق با استفاده از روش «داده بنیاد» مصاحبهها تحلیل و یک مدل نظری ارائه شد و این موضوع از سه زاویه «شرایط زمینه ای»، «شرایط عملی» و «شرایط مداخله گر» بررسی شده است.
بر اساس بخش اول این تحقیق که آمار توصیفی است، مجموعاً ۱۰۸ پرسشنامه به دبیرخانه رسیده است که همین منبع اولیه تحلیل ما قرار گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق ۸۵ درصد پاسخ دهندگان بیش از ۱۰ سال فعالیت قرآنی دارند و این تجربه باعث میشود تحقیق قابل اعتنایی باشد. از طرف دیگر تحصیلات پاسخ دهندگان عمدتاً لیسانس به بالا بوده و تنها ۱۰ درصد زیر لیسانس بودهاند. ۵۳ درصد مؤسسات قرآنی اعلام کردهاند هیچ گونه جذب مردمی ندارند و این یک آسیب بسیار بزرگ برای مؤسسات است. ۲۹ درصد از جامعه هدف هم اعلام کردهاند کمتر از ۲۰ درصد جذب دارند؛ یعنی ۸۰ درصد مؤسسات ما از ظرفیت مردمی استفاده چندانی ندارند. تنها ۹ درصد بیش از ۵۰ درصد منابع را از خیرین دریافت میکنند و این قابل تأمل است در واقع این آمار نگرانی من از دولتی شدن آمار را تأیید می کند.
از سوی دیگر میزان جذبی که مؤسسات دارند بسیار ناچیز است، ۸۰ درصد مؤسسات کمتر از ۱۰ میلیون تومان در سال جذب دارند. تنها هشت درصد از این مؤسسات بیش از ۳۰ میلیون تومان در سال جذب دارند. اینها مقداری نگرانکننده است و باید تدبیر ویژه ای برای آن اندیشیده شود.
وقتی رویکردها را میبینیم و ذهنیت مؤسسات را نسبت به جذب ارزیابی میکنیم میبینیم مدیران کمترین امید به جذب مشارکت دارند و شیوههای جذب نیز عمدتاً از طریق شیوههای سنتی است.
سهم اندک حوزه قرآن از خیریههای بسیار زیاد دینی
در موضوع وقف هرچه جنبه احساسی بیشتر باشد امکان جذب بیشتر است و شاید به همین دلیل است که بیشترین سهم مشارکت خیرین در وهله اول به سمت فعالیت های دینی مذهبی و در وهله دوم به مست فعالیتهای حوزه بهداشت و درمان است. در حوزه فعالیتهای دینی و مذهبی امکان جذب برای قرآن بسیار بالا هست اما میبینیم جذب حوزه قرآن بسیار کم و جذب عزاداری مذهبی بسیار بالاست.
در نظر سنجی صورت گرفته سؤال شده که آیا در کشور نیازی به مجمع ملی خیرین قرآنی وجود دارد یا خیر و اگر نیاز هست تأثیرگذاری آن را در امر توسعه قرآنی چگونه میبینید؟ ۳۴ درصد اعلام کردهاند نیاز زیاد و ۵۳ درصد هم خیلی دانستهاند؛ یعنی ۸۷ درصد معتقد هستند نیاز به مجمع ملی خیرین قرآنی داریم.
در بخش نتایج یکی از نقدهای جدی که وجود دارد مسئله تفاوت نگاه دولتی و نگاه مردمی است، ما باید مراقب این قضیه باشیم که دولت یا وزارت ارشاد به عنوان نماینده دولت جایگزین نهادهای مردمی نشود. نمیگویم رقیب چون دولت آنقدر قدرت دارد که بخش مردمی اصلاً رقیب تلقی نشود؛ وقتی یک بخش قوی باشد و یک بخش قوی رقابتی وجود ندارد. ما باید دولت را مجوعهای تسهیلگر، بسترساز و مجموعهای که فرایندهایی را ایجاد میکند تا مؤسسات در آن بتوانند کار کنند، تعریف کنیم. در عین حال همین دولت جلوی سوءاستفاده را هم بگیرد.
من اعتقاد دارم بسیاری از بودجههای دولتی که دستگاهها میگیرند کار انجام دهند، نباید وجود داشته باشد و دستگاهها نباید خودشان فعالیت را انجام دهند، بلکه باید اجرا را به بخش مردمی بدهند. در حال حاضر آمریکا بیشترین تعداد خیریه را با مجموع یک میلیون و ۵۰۰ هزار خیریه دارد، بخش عمده منابع این خیریهها از سوی دولت تأمین می شود. عرصه فعالیتهای قرآنی هم همینطور است چرا ما نهادهای موازی با بخش خصوصی دایر میکنیم، لذا این مسئله بسیار جدی است که معاونت میتواند در آن ورود پیدا کند.
اعتمادسازی بین خیریههای قرآنی و نهادهای قرآنی
مسئله دوم فعالیتهای موازی بین سازمانهای حاکمیتی است که باید ساماندهی شود، مسئله اعتمادسازی بین حاکمیت و نهادهای خیر قرآنی و از آن بالاتر بین خیرین و نهادهای قرآنی است؛ ما شدیداً به این اعتمادسازی نیازمندیم. اگر مؤسسات قرآنی توفیقی در جذب ندارند بخشی متوجه خود آنهاست که نتوانستهاند از این سبد خیر سهم خودشان را جدا کنند. ما باید بتوانیم از این سبد بزرگ خیر دینی و مذهبی در کشور سهم خودمان را برداریم.
سؤالی که در شکلگیری مجمع ملی خیرین قرآنی وجود دارد این است که آیا میتوانیم الگوی مجمع خیرین مدرسهساز یا مجمع خیرین سلامت و … را مورد الگوگیری قرار دهیم؟ در بین مجامع خیریه در کشور مجمع خیرین مدرسهساز و مجمع خیرین حوزه سلامت توفیق داشتهاند و بقیه توفیق کمتری داشتهاند، برای این موفقیت آیتمهای زیادی باید دخیل باشد یکی از این آیتمها «مؤسس مجمع» است. اگر مجمع دولتی راهاندازی شود توفیق پیدا نخواهد کرد، لذا یکی از شرایط توفیق مجمع این است که مؤسسان از دل مؤسسات قرآنی بیرون بیایند. تجربه نشان داده است مجامعی که حاکمیتی بوده است در بلندمدت جواب نداده است.
اینکه در بین مؤسسات قرآنی چنین افرادی را داریم یا نه برای من مبهم است اگر باشد ممکن است این مجمع جواب بدهد. مسئله دومی که خیلی دخیل است مشارکت خود مؤسسات است. هرچه مؤسسات از غیردینی به سمت دینی نزدیک میشوند رقابت های کاذب برای آنها بیشتر میشود این البته شهودی گفته میشود. در مجامع سلامت رقابت یا نیست یا خیلی کم است اما در حوزه قرآن این رقابت بسیار زیاد است.
نکته پایانی که باید اشاره کنم این است که الگوی مجمع خیرین مدرسهساز با الگوی مجمع خیرین سلامت متفاوت است، لذا در عین اینکه معتقد هستم نیاز به مجمع خیرین قرآنی داریم اما الگوی آن الزاماً الگوی مجامع دیگر نیست باید جست وجو کنیم تا به این الگو برسیم.
دیدگاهتان را بنویسید