مقدمه
قرآن كريم، تنها كتاب آسمانى است كه با صراحت و قاطعيّت تمام اعلام داشته كه هيچكس توان آوردن همانند آن را ندارد و حتى اگر همه آدميان و جنّيان با يكديگر همكارى كنند قدرت چنين كارى را بلكه قدرت برآوردن ده سوره و حتى يك سوره را هم نخواهند داشت. قرآن با بيشترين تأكيدات، همگان را مورد «تحدّى» قرار داده، به معارضه میطلبد و آنگاه عدم قدرت ايشان را بر چنين كارى، دليل بر خدايى بودن خود و رسالت پيامبر گرامى اسلام(ص) دانسته است. پس جاى شكّى نيست كه اين كتاب شريف، ادّعاى معجزه بودن دارد و آورندهاش نیز آن را به عنوان معجزهاى جاودان و برهانى قاطع بر پيامبرى خویش، به همه جهانيان عرضه داشته است.[1]
معنای «اعجاز»
«اِعجاز» مصدر باب افعال از ریشه «عجز» و «مُعجزة» اسم فاعل از همان باب است که به آخر آن، تای گرد (ة) مبالغه (مانند علّامة) یا ناقله (مانند حقیقة) اضافه شده است[2] و با توجه به این که «أعجَزَ، یُعجِزُ، إعجازاً» در لغتنامهها به معنی «ناتوان کردن»[3] و «ناتوان شمردن»[4] کسی از انجام کاری آمده است، به این ترتیب معنای «معجزه» میشود: «چیزی یا کاری که دیگران را ناتوان کند». یعنی فردی که اقدام به ارائه معجزه می کند، در واقع منظورش انجام کاری است که همگان -به جز خود او- از ارائه آن عاجزند.
شرایط «اعجاز»
پیامبران مردم را به صورت «تعجیز»، مخاطب قرار میدادند که اگر میتوانید، شما هم مثل این بیاورید. پس اسمش را «معجزه» گذاشتهاند. یعنی چیزی که ناتوانی دیگران را آشکار میکند، چون یک معنی باب «افعال»، «آشکار کردن» است. به همین دلیل یکی از شرایط مهم معجزه، به معارضه طلبیدن دیگران در انجام عمل مشابه است، که اینگونه، عجز دیگران مشخص و معجزه اثبات می شود.[5]
در کتب علوم قرآنی و تفسیر، تعاریف متنوع و شرایط بسیاری برای معجزه بیان شده که غالبا دارای اشتراکات فراوانی است. از جمله این که: «امر خارقالعادهای است که مدعی نبوت به وسیله عنایت خاص الهی ارائه میکند. این کار خارج از حدود توانایی بشر و قوانین علمی و آموزشی است و نتیجتا دلیلی بر راستی ادعای وی در نبوت است.»[6]
در تعریفی مختصر از سیوطی آمده است: «معجزه امري خارق عادت، مقرون به تحدي و محفوظ از معارضه است.»[7] در کتب معاصر نیز تعاریفی تقریبا مشابه از معجزه آمده و مثلا گفته شده: «امر خارق عادتى است كه مدعى مقام نبوت براى اثبات ادعاى رسالتش، آن را برخلاف قوانين عادى و جارى طبيعت و همراه با تحدّى و دعوت به مبارزهطلبى و آشکار شدن عجز و ناتوانى ديگران از آوردن همانند آن انجام مىدهد.»[8]
یا در بیانی دیگر آمده است: «پديدهاى كه فرد مدّعى منصب الهى آن را به منصه ظهور مىرساند و نوعا خارج از چارچوب امور عادى و طبيعى و فراتر از قدرت بشر و اصول و قوانين علمى قرار دارد و مشروط بر آن است كه در قبال معارضه ناشى از مبارزهطلبى و تحدّى سالم و بىخدشه بماند.»[9]
آیتالله حکیم در کتاب علوم قرآنی، توصیفی متفاوت و جدید از معجزه ارائه نموده است: «معجزه، عبارت است از اين كه پيامبر تغييرى در جهان آفرينش پديد آورد، به گونهاى كه بتواند با تكيه به آن در برابر قوانين طبيعى -كه از طريق مشاهده و آزمايش به ثبوت رسيده- تحدّى كند.»[10]
مثالی که تعریف فوق را به ذهن نزدیکتر میکند كسى است كه آب را روى آتش مىگذارد تا درجه حرارت آن بالا رود. این عمل با يك قانون طبيعى كه مردم آن را از طريق مشاهده و آزمايش دريافتهاند، منطبق است: «انتقال حرارت از جسم گرم به جسمى ديگر». امّا كسى كه ادّعا مىكند كه آب را بدون هرگونه حرارتى گرم مىكند، در برابر قوانين طبيعت تحدّى مىكند. همچنین است کسی كه بيمار را بدون دارو يا پادزهرى بهبود دهد در مقایسه با پزشکی که با تجويز دارو درمان میکند.[11]
در مجموعه تعاریف فوق، چند نکته مشترک دیده میشود: ادعای نبوت، خرق عادت، تحدی و مصونیت از معارضه که این موارد، مهمترین ویژگیهای اعجاز است.
«اعجاز» در قرآن و روایات
کاربرد مشتقات مصدر «إعجاز» در قرآن كريم شانزده مورد و به شكلهاى اسم فاعل (مُعجِز، مُعجِزین) و فعل مضارع (یُعجز، نُعجز، یُعجزون) میباشد که همگی در معنای لغوی به کار رفته و معنای اصطلاحی معجزه کاربست قرآنی ندارد. قرآن کریم از واژههای ءایه، بینه، سلطان و … در معنای اصطلاحی معجزه بهره گرفته است:
﴿قالَ إِنَّما يَأْتيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شآءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزينَ﴾ (هود: 33) «نوح گفت: جز اين نيست كه خداوند اگر بخواهد آن (عذاب) را براى شما مىآورد و هرگز شما ناتوانكننده (او با مقابله به مثل يا فرار) نيستيد.»
﴿… وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْض …﴾ «(فاطر:44) و هرگز خدا چنين نبوده كه چيزى او را در آسمانها و در اين زمين درمانده كند (از حوزه قدرت او بيرون رود).»
﴿وَ مَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالايَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِها الْأَوَّلُونَ وَ ءَاتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِها وَ مَا نُرْسِلُ بِالایَاتِ إِلَّا تَخوِيفًا﴾ (اسراء: 59) «هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستى بهانهجويان) را بفرستيم جز اينكه پيشينيان (كه همين درخواستها را داشتند) آن را تكذيب كردند. (از جمله) ما به (قوم) ثمود، ناقه داديم، (معجزهاى) كه روشنگر بود، اما بر آن ستم كردند (و ناقه را كشتند). ما معجزات را فقط براى بيم دادن (و اتمام حجت) مىفرستيم.»
به همین ترتیب «اعجاز» و «معجزه» در منابع روایی نیز کاربرد محدودی دارند.[12] مثلا در میان منابع مختلف روایی قرن یکم تا چهارم، واژه «اعجاز» هرگز به کار نرفته است و «معجزه» نیز فقط در روایات بسیار اندکی در معنای اصطلاحی «دلیل و نشانه نبوت» کاربست یافته است. واژه های مرسوم در روایات نیز همان ءایه، بینه، سلطان، حجت و برهان است.
از معدود کاربردهای «معجزه» در کتب روایی، روایتی است که حسین بن حمدان خصیبی در کتاب «الهدایه الکبری» با سند خود از امام باقر(ع) نقل کرده است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ … عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ(ع) قَالَ: لَمَّا أَظْهَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الرِّسَالَةَ وَ الْوَحْيَ بِمَكَّةَ وَ أَرَاهُمُ الْآيَاتِ الْعَظِيمَةَ وَ الْبَرَاهِينَ الْمُبْهِرَةَ، تَحَيَّرَتْ قَبَائِلُ قُرَيْشٍ … وَ لَا مُعْجِزَه إِلَّا وَ قَدْ أَتَاهُمُ النَّبِيُّ(ص) بِمِثْلِهَا وَ أَعْظَمَ مِنْهَا فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: اجْمَعُوا عَلَى أَنْ نَسْأَلَهُ أَنْ يَشُقَّ لَنَا الْقَمَرَ فِي السَّمَاءِ …»[13] (… هنگامی که رسول خدا(ص) پیامبری خود را در مکه آشکار نمود و نشانهها و براهین بزرگ و عجیب را به آنان نشان داد، قبائل قریش سرگشته شدند و … و هیچ معجزهای نبود مگر آن که پیامبر(ص) مانند آن یا برتر از آن را برایشان آورد. اما گروهی از آنان گفتند بیایید از او بخواهیم تا ماه را برای ما در آسمان بشکافد! …)
در کتاب علل الشرایع نیز حدیث معروفی از امام صادق(ع) نقل شده که مضمون آن چنین است: «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ … قَالَ قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) لِأَيِّ عِلَّةٍ أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَعْطَاكُمُ الْمُعْجِزَةَ؟ فَقَالَ(ع) لِيَكُونَ دَلِيلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِيُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ كَذِبِ الکاذبِ»[14] (… به چه منظور خداوند به فرستادگانش و نیز به شما معجزه داده است؟ حضرت فرمودند تا دلیلی بر راستی آورندهاش باشد و معجزه نشانهای است از جانب خدا که جز به انبیا و رسولانش نمیدهد تا راستی راستگو از دروغگویی دروغگو بازشناخته شود.)
وجوه اعجاز قرآن
«وجوه» جمع «وجه» است و هرچند لغتنامهها معنای اصلی «وجه» را «روی»، «چهره» و «صورت» دانستهاند[15]، اما در میان فرهنگهای فارسی معنای «طریقه» و «جهت»[16]و در معاجم عربی، «نوع»، «قِسم» و «جهت»[17] به مقصود مورد نظر این پژوهش نزدیکتر است. بنابراین با توجه به معنای لغوی «وجه» و «وجوه» مشخص میشود که «وجوه اعجاز قرآن» به معنای «جهات» یا «انواع» معجزات قرآن است.
بسياري از مفسران و متکلمان معتقدند که اعجاز قرآن امري دروني و برخاسته از ويژگيهاي ذاتي آن است.[18] نیز اعتقاد دارند که قرآن از جهات بسیاری معجزه است[19]؛ یعنی جهات و ویژگیهای ممتازی در قرآن وجود دارد که هریک به تنهایی شرایط معجزه بودن را داراست. در کتب تفسیر و علوم قرآنی، از این ویژگیهای ممتاز به «وجوه اعجاز قرآن» یاد شده است[20]. همچنین مؤلفین در برخی از کتابها، واژههای «ابعاد»[21] یا «جهات»[22] اعجاز قرآن را نیز به کار بردهاند.
هماکنون غالب دانشمندان علوم قرآني معتقدند انحصار اعجاز قرآن به يک يا چند وجه محدود صحيح نيست و همه وجوه مختلف و متکثري که تا کنون بشر به آن پي برده ميتواند از جهات اعجاز قرآن باشد[23].
اين ويژگيها و ابعاد در يک تقسيم اوليه به «اعجاز لفظي» و «اعجاز معنايي» منقسم ميگردند[24]. آنچه نظر متقدمين را بيشتر به خود مشغول داشته بود قسم اول، يعني اعجاز «لفظي» قرآن بود، اما به تدريج، توجه بيشتري به اعجاز «معنايي» صورت گرفت. به مرور زمان، گسترش بحث در این علم، موجب طرح اقسام فرعي و اصطلاحات متعدد -و گاهي مترادف- در اينباره گرديد. عناويني همچون: اعجاز بيانى، ادبى، اسلوبي، لُغوي، بلاغى و … در شاخه «لفظى» و اعجاز اخلاقى، مضموني، مفهومى، معارفى، غيبى، علمى، جاودانگى و … در شاخه «محتوايي» و دهها اصطلاح ديگر[25].
تفاوت معجزه و شگفتی
معجزه به دلیل ارتباط تنگاتنگ با مساله وحی و نبوت، موضوعی بسیار حساس و از زیرساختهای اعتقادی اسلام به شمار میآید. به همین دلیل تعیین و تبیین ویژگیها و شرایط آن بسیار مهم و حیاتی است. زیرا باید حد و مرز دقیق امور معجزهآسا معلوم گردد و تفاوت آن با امور صرفا شگفتانگیز روشن شود.
پیش از این «ادعای نبوت»، «خرق عادت»، «تحدی» و «مصونیت از معارضه» به عنوان مهمترین شرایط معجزه مطرح گردید. قطعا معجزه فعلی است دارای شرایط خاص و ویژگیهای ممتاز، تا جایی که هیچ بشری را یارای مقابله با آن نباشد و به همین دلیل است که معجزه محکمترین دلیل بر ارتباط آورنده با ماورا و روشنترین راه اثبات ادعای نبوت است.بنابراین امور شگفتانگیز و عجیب و غریب را تنها در صورتی میتوان معجزه دانست که دارای شرایط فوق باشد. البته در منابع کلامی و برخی از آثار علوم قرآنی شرایط دیگری را نیز به این موارد افزودهاند. از جمله «محال عقلی نبودن»[26]، «مطابقت با دعوی»[27]، «دارای هدف خاص تربیتی»[28] و … .
اما از میان این ضوابط و شرایط، نکتهای که توجه عموم مردم را به خود جلب میکند همان «خارقالعاده» بودن است و بقیه ویژگیها در واقع این مساله را تبیین میکند که تفاوت معجزه با سایر امور شگفتانگیز و خارقالعاده در چیست. چرا که فعل خارقالعاده فقط از پیامبران الهی صادر نمیشود و در طول تاریخ افرادی چون ساحران و مرتاضان و … نیز به ارائه خرق عادت مبادرت نمودهاند.[29]
پس هر امر خارقالعادهای را نمیتوان معجزه دانست و باید ویژگیهای آن را بررسی نمود. به همین ترتیب هر فعل شگفتانگیزی را نیز نمیتوان «خرق عادت» قلمداد کرد. مراد از خرق عادت، امرى است كه فىنفسه ممكن است، ولى عادتاً و به دليل نظم جارى در طبيعت، غيرممكن و ممتنع مىباشد. به اين معنا كه آن كار عادتاً واقعشدنى نيست. مانند تبديل شدن عصا به اژدها و امثال آن.[30] بدین ترتیب نمیتوان هر امر عجیب و دور از ذهنی همچون اختراعات مخترعان و تردستی شعبدهبازان، یا تفکرات شگفتانگیز نوابغ فکری یا رکوردشکنی ورزشکاران حرفهای را خرق عادت خواند.[31]
توجه به چنین مسالهای در باب وجوه و ابعاد اعجاز قرآن نیز ضروری به نظر میرسد. چنان که برخی از قرآنپژوهان بدون توجه به لزوم وقوع خرق عادت به عنوان شرطی اساسی در تحقق معجزه، پارهای از شگفتیهای موجود در قرآن را حمل بر اعجاز نمودهاند، حال آن که میان شگفتیهای قرآنی و اعجاز قرآن باید تفاوت قائل شد.
کوچکترین واحد اعجاز قرآن
برای اثبات اعجاز قرآن، در آیات متعددی «تحدی» شده است. بدین معنا که خداوند در قرآن از منکران خواسته اگر قرآن را کلام خدا نمیدانند، مانند آن بیاورند[32] و از آنجا که هیچکس نتوانسته مانند آن بیاورد، حقانیت کلام الهی به اثبات میرسد.[33]
موضوع تحدی نه تنها در عهد حیات رسول اکرم(ص) بلکه فراتر از آن برهه زمانی نیز مورد توجه علمای اسلام قرار گرفته و بر این مطلب که در طول تاریخ اسلام، کسی را توانایی آوردن چیزی مانند قرآن کریم نبوده، به عنوان روشنترین نشانه بر اعجاز قرآن و حقانیت نبوت آن حضرت تکیه شده است.
با توجه به ارتباط این مبحث با موضوعات علم کلام در باب نبوت، موضوع اعجاز قرآن به محافل و آثار کلامی نیز راه یافته، و این امر موجب پدید آمدن بحثهایی نظری در حوزه اعجاز قرآن بوده است.[34]
اما آنچه در ماجراى قرآن با قوم عرب مايه شگفتى است اين است كه قرآن در معارضه با ايشان بسيار مماشات كرد و از تحدى به تمام قرآن چشم پوشيده، به ده سوره اكتفا كرد. سپس فقط به تحدى به یک سوره مانند قرآن قناعت نمود. با این وجود، مدعيان از عجزى به عجز ديگر و از شكستى به شكست ديگر دچار شدند و در مقابل، قرآن از موفقيتى به موفقيتى ديگر.
به اين ترتيب، روشن میگردد كه حداقل ميزان معجزه در قرآن به اندازه كوتاهترين سوره آن است و آنان كه معتقدند ميزان معجزه همه قرآن است، نه بخشى از آن (يعنى معتزله) از طريق ثواب به دورند و با آيات تحدی میتوان نظر ايشان را باطل ساخت.[35] نیز آنان که یک آیه و کمتر از آن را معجزه دانستهاند حجتی ندارند، زیرا میزان تحدی قرآن هرگز از یک سوره کمتر نبوده و این برهانی است برای شناخت حداقل میزان معجزه قرآن.
سیدعبدالوحید موسوی کارشناس ارشد علوم قرآن
دکتر سیدعبدالله اصفهانی استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
[1]– مصباح یزدی، محمدتقی، «آموزش عقائد»، تهران: شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، چاپ هفدهم: 1384ش، ص261
[2]– «تاى ناقله» يعنى نقلكننده معناى وصفى به اسمى: «فالتاء للنقل الى الاسمية كما فى الحقيقة و قيل للمبالغة كما فى العلّامه»: تفتازانى، سعدالدين مسعودبن عمر، «شرح المقاصد»، قم: الشريف الرضي، چاپ یکم: 1409ق، ج5، ص11
[3]– رک: جمعی از نویسندگان، «المعجم الوسیط»، قاهره: مجمع اللغه العربیه، چاپ چهارم: 1425ق، ص585 – رک: معلوف، لویس، «المنجد»، بیروت: دارالمشرق، چاپ یکم: 1907 م، ص 488 – رک: ابن منظور، محمدبن مکرم، «لسان العرب»، بیروت: دار صادر، چاپ سوم: 1414ق، ج 5، ص369 – رک: اصفهانی، راغب، «مفردات الفاظ القرآن»، بیروت: دارالشامیة، چاپ یکم: 1412 ق، ص547
[4]– رک: جمعی از نویسندگان، «المعجم الوسیط»، ص585، رک: معلوف، لویس، «المنجد»، ص488، رک: ابن منظور، محمدبن مکرم، «لسان العرب»، ج5، ص369
[5]– رک: مطهری، مرتضی، «مجموعه آثار استاد شهید مطهری»، تهران: صدرا، چاپ چهارم: 1377ش، ج4، صص427 و 428
[6]– بلاغی نجفی، محمدجواد، «آلاء الرحمن في تفسير القرآن»، محقق: بنياد بعثت، قم: کتابخانه وجدانی، چاپ یکم: 1420ق، ج1، ص3
[7]– السیوطی، جلالالدین عبدالرحمنبن ابیبکر، «الاتقان فی علوم القرآن»، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ سوم: 1415ق، ج2، ص252
[8]– رک: رضوانی، روحالله، «مبانی کلامی اعجاز قرآن»، قم: مرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي(ص)، چاپ یکم: 1391ش، ص 15 تا 21
[9]– رک: فاضل موحدی لنکرانی، محمد، «مدخل التفسیر»، قم: مرکز فقه الائمه الاطهار، چاپ یکم: 1428 ق، ص13
[10]– حکیم، محمدباقر، «علوم القرآن»، قم: مجمع الفکر الاسلامی، چهارم: 1425ق، ص127
[11]– رک: همان، ص128
[12]– توکلی محمدی، نرجس و محمود مکوند، «واکاوی تاریخی پیدایش واژه اعجاز و معجزه در علوم قرآنی»، مجموعه مقالات دومین همایش ملی اعجاز قرآن، به کوشش: سیدمحمد سادات منصوری و علیرضا طالبپور، دانشگاه شهید بهشتی و انجمن ملی اعجاز قرآن، 1392ش – ایازی، سیدمحمدعلی و نجمه نجم، «تحلیل چرایی عدم استفاده از لفظ معجزه در قرآن و روایات»، تفسیرپژوهی، دانشگاه شهید مدنی، ش2: 1393ش، صص13 تا 15
[13]– الخصيبي، حسينبن حمدان، «الهداية الكبرى»، بیروت: البلاغ، چاپ یکم: 1419ق، صص70 و 71
[14]– الصدوق، ابوجعفر محمدبن علیبن بابویه قمی، «علل الشرائع»، نجف: المکتبه الحیدریه، بیچا: 1385ق، ج1، ص122
[15]– رک: عمید، حسن، «فرهنگ فارسی جیبی»، ص1047 – رک: جمعی از نویسندگان، «المعجم الوسیط»، ص889
[16]– رک: عمید، حسن، «فرهنگ فارسی جیبی»، ص1047
[17]– رک: جمعی از نویسندگان، «المعجم الوسیط»، ص1016 – رک: معلوف، لویس، «المنجد»، ص889
[18]– دفتر تبلیغات اسلامی، «فرهنگنامه علوم قرآن»، کتابخانه اینترنتی مدرسه فقاهت، بیتا، ص4766
[19]– رک: فاضل موحدی لنکرانی، محمد، «مدخل التفسیر»، ص42 – رک: طباطبايى، سیدمحمدحسين، «الميزان في تفسير القرآن»، بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم: 1390ق، ج1، صص59 و 60 – مطهری، مرتضی، «مجموعه آثار استاد شهید مطهری»، تهران: صدرا، چاپ هفتم: 1377ش، ج2، ص213
[20]– رک: سلطانی بیرامی، اسماعیل، «تفسیر قرآن کریم(4): سوره بقره، آیات 21 تا 24»، قرآن شناخت، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ش4: 1388ش، صص7 تا 44
[21]– دفتر تبلیغات اسلامی، «فرهنگنامه علوم قرآن»، ص2008 – فرقانی، قدرتالله و حسين جوان آراسته، «علوم قرآنى»، قم: زمزم هدایت، چاپ چهارم: بیتا، ص 56 – قرضاوی، یوسف، «قرآن، منشور زندگی»، مترجم: عبدالعزیز سلیمی، تهران: احسان، چاپ یکم: 1382، ص 66
[22]– دفتر تبلیغات اسلامی، «فرهنگنامه علوم قرآن»، صص2008 و 4766
[23]– رک: دفتر تبلیغات اسلامی، «فرهنگنامه علوم قرآن»، ص4766
[24]– رک: رضا، محمد رشيد، «تفسير القرآن الحكيم الشهير بتفسير المنار»، بيروت: دار المعرفة، چاپ یکم: 1414ق، ج12، صص 33، 37، 39 و 258 – رک: مطهری، مرتضی، « مجموعه آثار استاد شهید مطهری»، ج2، ص213
[25]– دفتر تبلیغات اسلامی، «فرهنگنامه علوم قرآن»، ص4766
[26]– رک: رضوانی، روحالله، «مبانی کلامی اعجاز قرآن»، ص18 – رک: مکارم شیرازی، ناصر، «قرآن و آخرين پيامبر»، تهران: دار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم: 1385ش، ص14 – رک: همو، «رهبران بزرگ»، قم: مدرسه الامام علیبن ابیطالب(ع)، بیچا: 1373ش، صص131 و 132
[27]– رک: فاضل موحدی لنکرانی، محمد، «مدخل التفسیر»، ص18 – رک: رضوانی، روحالله، «مبانی کلامی اعجاز قرآن»، ص18
[28]– رک: مکارم شیرازی، ناصر، «قرآن و آخرين پيامبر»، ص16 – رک: همو، «رهبران بزرگ»، ص108
[29]– رک: مکارم شیرازی، ناصر، «رهبران بزرگ»، ص124 – رک: مطهری، مرتضی،«آشنایی با قرآن»، تهران: صدرا، بیچا: 1389ش، ج2، ص150
[30]– رضوانی، روحالله، «مبانی کلامی اعجاز قرآن»، ص38
[31]– رک: فاضل موحدی لنکرانی، محمد، «مدخل التفسیر»، صص15 و 16
[32]– حسینی رودباری، سید مصطفی، «قرآن، کلام الهی»، پیام، معاونت امور روحانیون نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ش90: 1387ش، صص142 و 143
[33]– جعفری، یعقوب، «آشنایی با چند اصطلاح قرآنی»، درسهایی از مکتب اسلام، مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق (ع)، ش4: 1373ش، ص38
[34]– رک: مصلاییپور، عباس و سجاد محمدنام، «مقدمهای در اعجاز معنایی قرآن کریم»، مطالعات قرآن و حدیث، دانشگاه امام صادق(ع)، ش7: 1389ش، ص6
[35]– رک: الزرقانى، محمد عبدالعظيم، «مناهل العرفان فى علوم القرآن»، بيروت: دار إحياء التراث العربي، بیچا: بیتا، ج2، صص 229 و 230 – رک: السیوطی، جلالالدین عبدالرحمنبن ابیبکر، «الاتقان فی علوم القرآن»، ج 2، ص265
دیدگاهتان را بنویسید